1-رسول خدا (ص) در هجرت به مدينه عبدالله بن اُرَيْقَط [1]را، كه با زمين آشنا بود و راههاى منتهى به مدينه را خوب مىشناخت، به عنوان راهنما انتخاب كرد تا راه را به حضرتش بنمايد، در حالى كه او مشرك بود. [2]
2-پيامبر خدا (ص) در غزوۀ خيبر حُسيل بن خارجه و عبداللهبن نُعيم از قبيلۀ اشجع نجد را، كه مردانش در روزگار جاهليّت پيوسته در ناحيۀ خيبر رفت و آمد داشتند، به عنوان راهنما انتخاب كرد. آنان با وضعيّت زمين و چين خوردگىهاى آن آشنا و در اين زمينه خبره بودند. [3]
3-دستور العمل پيامبر (ص) به اسامة بن زيد آنگاه كه وى را به فرماندهى سپاه براى جنگ با روم تعيين كرد؛ و نيز توصيههاى رسول خدا (ص) به وى در تهاجم به أبنى و دستور به همراه بردن راهنما، و از پيش فرستادن جاسوسان و طلايه داران. [4]
ابو بكر هنگام اعزام خالد بن وليد به جنگ اهل رِدّه به او توصيه كرد كه مسير را همراه با راهنمايان، طى كند. [5]مسلمانان در اثناى حركت به استفادۀ از ستارگان براى راهيابى اهتمام مىورزيدند. ابن عباس در تفسير اين آيۀ شريفه:
[1]- عبدالله بن أُرَيْقَط ليثى از بَنى ديل بن بكر و مادرش از بنى سهم است. وى در مهاجرت پيامبر (ص) به مدينهراهنماى آن حضرت بود. عبدالغنى تصريح مىكند كه او اسلام نياورده است. (ر. ك: ابن سعد، الطبقات الكبرى، م 2، ج 4، ص 309-310؛ على برهان الدين الشافعى، السيرة الحلبيه، بيروت، ج 2، ص 41.)
[2] -ر. ك: ابن حزم، دار الفكر، فقره 954، ج 7، ص 335؛ ابن هشام، سيرة دارالفكر، ج 2، ص 104؛ برهان الدين شافعى، السيرة الحلبيه، ج 2، ص 41؛ بوطى، فقه السيرة، دارالفكر، ص 180؛ محمد الخضرى، نور اليقين، مؤسسة نورالقرآن، ص 89؛ محمد غزالى، فقه السيرة، ط 7، ص 171؛ عبدالسلام هارون، تهذيب سيرة ابن هشام، ط 8، ص 115؛ محمود شيت خطاب و همكاران، اقتباس النظام العسكرى، ص 259.
[3] -محمود شيت خطاب و همكاران، اقتباس النظام العسكرى، ص 259.
[4] -ر. ك: ابوداوود، سنن، حديث شمارۀ 2616، ج3، ص38؛ ابوالقاسم عبدالرحمنبن عبدالله بن احمد بن ابوالحسن حنفى سهيلى (508-581/1114-1185 م، الروض الانف فى تفسير السيرة النبويه لابن هشام، دارالمعرفة للطباعة والنشر، چاپ 1398 ه/1978 م، ج 4، ص 246؛ ابن سعد، الطبقات الكبرى، دار صادر، ج 2، ص 190.
[5]- ر. ك: ابن عبد ربه اندلسى، العقد الفريد، ج 1، ص 92.
[6] -نحل (16) ، آيۀ 16.