مذهب حنفى به جواز اين عمل معتقد است و قول روشنتر در نزد مالكيان و برخى از حنبلىها نيز همين است. حنفيه گفتهاند: ذبح و پى كردن حيوان، براى هدفى صحيح، جايز است؛ و آنگاه كه امام قصد بازگشت كند و با او چهار پايانى باشد كه نتواند به دار الاسلام منتقل سازد، نيروهايش آنها را سرمىبرند يا آتش مىزنند، ولى رهايشان نمىكنند. برخلاف شافعى كه مىگويد: آنها را رها مىكنند، زيرا رسول خدا (ص) از ذبح گوسفند جز براى خوردن نهى كرده است. [1]
از مالك جواز كشتن و سر بريدن حيوان روايت شده است. [2]
و از احمد نقل شده كه گفته است: «نظريۀ قوىتر نزد من اين است كه هرآنچه مسلمانان از بردن يا گرفتن آن عاجز باشند، اگر از چيزهايى باشد كه مورد استفادۀ دشمن قرار مىگيرد، نابودى آن جايز است، مثل نخل كه فروختن آن به كافران حرام است و به طريق اوّلى بلا عوض دادن آن به دشمن نيز حرام مىباشد.
و اگر از چيزهايى باشد كه براى خوردن مفيدند، مسلمانان حق دارند چه در صورت نياز و چه بىنيازى آن را بكشند وبخورند. اتلاف سواى اين دو قسم جايز نيست؛ زيرا اتلاف و افساد محض است و رسول خدا (ص) از ذبح حيوان جز براى خوردن نهى كرده است.» [3]
[1] -ر. ك: مرغينانى، الهدايه، ج 2، ص 142؛ دردير، الشرح الصغير، ج 2، ص 281.
[2] -ر. ك: كشناوى، اسهل المدارك، ج 2، ص 5؛ ابن قدامه، المغنى، ج 10، ص 507؛ ابن قدامه، الشرح الكبير، ج 5، ص 508؛ ابن حزم، المحلى، ج 7، ص 295.
[3] -ابن قدامه، الشرح الكبير، ج 5، ص 509.