نيروهاى اطلاعاتى در حيطۀ كارى خود، در مورد كسب خبر، حفاظت اطلاعات، مرزبنديها، بازجويى و... بناچار، يك سلسله برخوردهايى را بايد داشته باشند كه نمىتوانند صادقانه، صريح و روشن باشند، بلكه بايد با صحنهسازى، توريه، برخورد اطلاعاتى و... كارشان را انجام دهند. چنين كارهايى از نظر عقل، شرع و قانون، موجّه و مقبول است، ولى براى نيروى اطلاعاتى اين خطر را دارد كه كمكم بر اثر ممارست مداوم با پديدههاى ياد شده انس بگيرد و از آنها در پيشبرد اهداف شخصى خود نيز استفاده كند و يا به اين فكر بيفتد كه خطاهاى خويش را توجيه نمايد. به عنوان مثال: ممكن است نيروى اطلاعاتى مجوز شرعى و قانونى داشته باشد كه روى تلفنهاى مشكوك شنود بگذارد، آنگاه از همين ابزار استفاده كند و روى تلفن مسئول اداره يا تلفنهاى شخصى همكاران خود نيز شنود بگذارد و كار خويش را با همان مجوز شرعى توجيه كند يا اينكه به خانواده و طرف قراردادهاى شخصى خود دروغ بگويد يا براى آنها صحنهسازى كند و با ابزارهاى يادشده خلافهاى خود را توجيه نمايد و يا خداى ناكرده هنگام بازجويى از دست متهم خشمگين شود و او را كتك بزند يا ناسزا بگويد. سپس اين كار زشت خويش را چنين توجيه كند كه براى گرفتن اطلاعات لازم بوده كه چنين كنم و... .