responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : عوامل معنوی و فرهنگی دفاع مقدس (ج2) المؤلف : سنگری، محمدرضا    الجزء : 1  صفحة : 166

گرفته و به همين دليل او را نزد خود فراخوانده بود، اين‌بار نيز سخت متأثر گشته است. برادر بسيجى در حالى كه همچنان اشك مى‌ريزد، با لحن قاطع و بُرنده، دستان خود را به فرمانده نشان مى‌دهد و مى‌گويد: دستمو ببين برادر قاسم، من محصل نيستم، من بچّه‌شهرى نيستم، من با اين دست‌هايم هميشه كار كرده‌ام، بيل زده‌ام، من مى‌توانم بجنگم، بچّه كه نيستم نمى‌گذارى توى عمليّات بروم. فرمانده در يك لحظه او را در بغل مى‌فشارد و خود نيز با او گريه مى‌كند. در واقع او مانده است كه چه بگويد، لذا با او خداحافظى كرده و سفارشش را به فرمانده گردان مربوطه مى‌كند. [1]

2-2-2. شوق مجروحان و جانبازان

اوج شوق و اشتياق به نبرد در راه خدا را مى‌توان در مجروحان و جانبازانى سراغ گرفت كه على‌رغم نياز به درمان و استراحت، از آن‌ها گريزان بودند؛ سپرى كردن دوران نقاهت براى آنان سنگين، و دور بودن از جبهه برايشان گران مى‌آمد. از اين‌رو، در پى آن بودند كه خود را به عمليّات رسانده، گوشه‌اى از كار دفاع را به عهده بگيرند. در بارۀ يكى از اينان آمده است:

يكى از برادران به‌نام جمال كه در عمليّات خيبر مجروح شد و از آن زمان تاكنون به‌راحتى قادر به راه رفتن نيست، زمان اوج عمليّات بدر خود را به هر نحو كه شده به منطقه رسانده و مسؤوليت يكى از محورها را به عهده گرفته بود. در اين عمليّات (والفجر 8) نيز مقرر گرديد كه وى براى هدايت نيروهاى بعدى-بعد از سرپل‌گيرى گردان اول-در ساحل دشمن مستقر شود، ولى وى مورد اصابت گلوله قرار گرفته و به عقب منتقل مى‌گردد. او در اين حد هم متوقف نمى‌شود و با اصرار فراوان مجدداً به آن‌سوى اروند مى‌رود و با اين كه


[1] . نبرد فاو، ص 52-53.
اسم الکتاب : عوامل معنوی و فرهنگی دفاع مقدس (ج2) المؤلف : سنگری، محمدرضا    الجزء : 1  صفحة : 166
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست