responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : عوامل معنوی و فرهنگی دفاع مقدس (ج2) المؤلف : سنگری، محمدرضا    الجزء : 1  صفحة : 165

شديد آن‌ها روبه رو مى‌سازد. بسيارى از اين برادران به دست و پاى فرمانده مى‌افتند و با اظهار اندوه و نارضايتى، سماجت زيادى به‌خرج مى‌دهند تا هرطور شده در عمليّات شركت جويند. فرماندهى كه هيچ راهى در پيش ندارد، يكايك آن‌ها را در آغوش گرفته و در پاسخ به اين‌همه شوق و اشتياق، آن‌ها را مورد ملاطفت قرار مى‌دهد. [1]

گاه فرمانده نيرويى را به‌دليل سنّ كم و جثۀ كوچك از رفتن به عمليّات بازمى‌داشت. در اين هنگام، صحنه‌هاى بسيار زيبايى از اشتياق يك رزمندۀ نوجوان به دفاع رخ مى‌داد كه همه را متأثر مى‌ساخت:

در گوشه‌اى ديگر از منطقۀ عمليّاتى، فرمانده يگان براى سركشى و سامان دادن نيروها به‌ميان گردان‌ها رفته است. . . در ميان افراد گردان، ناگهان نگاهش به نوجوانى كم‌سن و سال مى‌افتد؛ جلو مى‌رود و او را به‌حضور مى‌خواند. بسيجى نوجوان كه يك روستايى است، كلاه كاسك تا زير ابروانش را گرفته و پيشانى‌بندش را هم روى آن نصب كرده، تجهيزات رزم نيز به خود بسته است؛ كوله‌پشتى، حمايل، فانوسقه، جيب خشاب و همۀ وسايل براى اندام او بزرگ جلوه مى‌كند. فرمانده، نام، اسم گروه و مسؤوليت وى را در عمليّات مى‌پرسد و پس از كمى صحبت مى‌گويد: تو بمان بعداً به آن‌طرف اروند برو. او متعجب مى‌شود و ابتدا خونسرد نگاهى مى‌كند و پس از اين كه متوجه مى‌شود طرف مقابلش فرمانده لشكر است و دستور، دستورِ جدى است، در اندوه فرو مى‌رود و مى‌گويد: آخر برادر قاسم. . . برادر قاسم! فرمانده لشكر مى‌گويد: به هيچ‌وجه نمى‌شود، مى‌مانى و بعداً مى‌روى. او كه شديداً به گريه افتاده است، سر را به‌زير مى‌افكند. فرمانده كه از ابتدا تحت تأثير وى قرار


[1] . نبرد فاو، ص 51-52.
اسم الکتاب : عوامل معنوی و فرهنگی دفاع مقدس (ج2) المؤلف : سنگری، محمدرضا    الجزء : 1  صفحة : 165
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست