اسم الکتاب : عوامل معنوی و فرهنگی دفاع مقدس (ج2) المؤلف : سنگری، محمدرضا الجزء : 1 صفحة : 164
فرمانده گردان مسلم، صبح پيش من آمد و گريه افتاد و گفت: من ديگر نمىروم پيش گردان، چراكه بچّهها مىخواهند به خط بيايند و شما ما را نمىآوريد. [1]
گاه شرايط در عمليّات بهگونهاى رقم مىخورد كه فرمانده مجبور بود از ميان نيروها دست به انتخاب بزند و نيروهاى آمادهتر و كارآزمودهتر را برگزيند. قانع كردن نيروهايى كه انتخاب نمىشدند از امور بسيار دشوارى بود كه فرمانده با آن مواجه بود؛ نيروهايى كه از شدت شوق به نبرد و جدايى از همرزمان خود مىگريستند. فرمانده يكى از گردانهاى لشكر 17 علىّبن ابىطالب در اينباره مىگويد:
آقاى [غلامرضا] جعفرى فرمانده لشكر به ما گفت: دو گروهان كيفى وارد منطقه كنيد. جدا كردن يك گروهان و گذاشتن [آن] در پادگان، خودش يك عمليّات بود. از روزى كه به آنها گفتيم گروهان شما آنجا مىماند، البته توجيه كرديم كه شما براى پاكسازى منطقه و پشتيبانى گردان خودمان بهكار گرفته مىشويد، ولى با اين حال مىگفتند شما مىخواهيد ما را بگذاريد و برويد و خواهش و تمنا مىكردند. مردهاى گُنده گريه مىكردند و ما داشتيم ديوانه مىشديم. هر 10 نفر - 20 نفر دور مسؤولى را گرفته بودند و گريه و التماس كه ما را ببريد. [2]
در كتاب «نبرد فاو» در بارۀ حالت غوّاصانى كه از شركت در عمليّات والفجر 8 محروم شده بودند، آمده است:
در يكى ديگر از يگانها بهدليل كمبود لباس غوّاصى بنا مىگردد از دو گروهان موجود غوّاص، دو دسته از عمليّات حذف شوند. اين امر موجب نگرانى شديد اين افراد شده است و فرماندهى لشكر را با اعتراض و درخواست و التماس