بعد از مرگ معاويه، فرزندش يزيد در نامه به حاكم مدينه
نوشت: از مردم براى من به هر طریقی که ممکن است، بيعت بگير. او
میدانست كه مدينه مركز است و چشم همه به آنجا دوخته شده
است لذا در نامه خود نوشت: ضمناً حسين بن على7 را دعوت کن
و از او هم حتماً بيعت بگير و اگر بيعت نكرد سرش را برایم بفرست.
امام حسين7 از بیعت با یزسد امتناع
ورزید و شبانه با بسیاری از مردان بنیهاشم
مدینه را به قصد مکّه ترک کردند. با مطالعه اين فراز تاريخ اين سوال پيش
میآيد كه چرا امام حسين7 در مدينه نماند و حتى بيعت ظاهرى را نپذيرفت تا از حوادث و خطرات
آينده در امان بماند؟ جواب اين است كه امام در بيعت با يزيد دو مفسده را میديد كه
حتى در مورد معاويه هم وجود نداشت:
اول: بيعت با
يزيد تثبيت خلافت موروثى بود، يعنى مسئله خلافت يك فرد نبود بلکه مسئله خلافت
موروثى بود.
دوم: شخصيت
خاص يزيد بود او نه تنها فاسق و فاجر بود بلكه متظاهر و متجاهر به فسق هم بود به
طوری که علناً شراب میخورد و شايستگى سياسى هم نداشت.
معاويه و بسيارى از خلفاى آل عباس اگر چه مردان فاسق و
فاجرى بودند ولى يك مطلب را كاملا درك میكردند كه
اگر بخواهند قدرتشان باقى بماند بايد تا
[1].[627] بحار الأنوار، مجلسی، محمد
باقر، ط دار الاحیاء التراث، ج ٤٣، ص ٣٣٣ و
٣٣٥.
[2]. اگر چنین حاکمی بر
مسلمانان حکومت کند، باید با اسلام خداحافظی کرد و فاتحه اسلام را
خواند.
اسم الکتاب : جلوههای دلنواز ماه المؤلف : ابن حسینی، سعید الجزء : 1 صفحة : 442