اسم الکتاب : جلوههای دلنواز ماه المؤلف : ابن حسینی، سعید الجزء : 1 صفحة : 111
آن شخص جلو آمد و
به آن دو نفر گفت: يك درهم را بگيريد تا نزاع شما برطرف شود. با اين كار بين آنان
را اصلاح نمود و باز با تهیدستی به منزل بازگشت و جریان را
برای همسرش نقل كرد، او نيز خشنود گشت. همسر اطراف خانه را جستجو كرد و تنها
لباس كهنهای
را پيدا کرد. آن را به شوهر خود داد تا بفروشد و غذایی تهيه كند.
مرد لباس كهنه را
به بازار آورد ولی كسی از او نخريد، لكن ديد مردی ماهی
گنديدهای
در دست دارد. به او گفت: بيا این دو را معاوضه كنيم، او هم قبول كرد. لباس
كهنه را به او داد و ماهی را گرفت و به منزل آورد.
زن مشغول آماده
كردن ماهی شد كه ناگهان شیء قيمتی در شكم ماهی يافت و به
شوهر داد تا به بازار ببرد و بفروشد. شوهر آن را به
بازار آورد و به قيمت خوبی فروخت و به منزل بازگشت. چون وارد خانه شد، فقيری
به در خانه او آمد و گفت: از آنچه خدا به شما داده به من هم عنايت كنيد. آن مرد
پولها را
نزد فقير گذاشت و گفت: هر چه خواهی
بردار، فقير قدری برداشت. چند قدم نرفته بود كه برگشت و گفت: من فقير نيستم،
فرستاده خدايم، خواستم اعلان كنم كه اين پاداش همان احسان تو است كه ایثار
کردی و با دادن یک درهم ميان آن دو نفر را اصلاح کردی.[1]
34. نتيجه
نيكوكارى
يكى از وزيران که
به زيردستان خود همواره احسان و نيكى میکرد اتفاقاً
روزی به خاطر كارى، مورد سرزنش و خشم حاکم قرار گرفت و زندانى شد همه
كارمندان برای نجات او سعى و تلاش كردند حتی مأمورين زندان هم نسبت به
او مهربانى نموده به پاس از نيكيهاى او زبان گشودند همه به عنوان حقّشناسى و احسان او
به دیگران، ذكر خير او را نزد شاه نمودند، تا اين كه شاه او را بخشيد و آزاد
كرد. يكى از