اسم الکتاب : جلوههای دلنواز ماه المؤلف : ابن حسینی، سعید الجزء : 1 صفحة : 112
صاحبدلان از اين
ماجرا آگاه شد و گفت:
تا دل
دوستــــان به دســــــت آرى بوستــــــــان پــــــــدر فــــروختـــــــــه
بــــه [1]
پختــن
ديگ نيـــك خــواهـــان را هر چه رخت
سر است سوخته به [2]
با بــدانديــــش
هـــم نكــــويى كن دهـــن سگ به لقمـــه دوختــــه بـــه [3]
35. نجاتِ
نيكوكار و هلاكتِ بدكار
با گروهى از
بزرگان در كشتى نشسته بودیم که كشتى كوچكى پشت سر ما غرق شد و دو برادری
که در آن كشتى كوچك بودند در حال غرق شدن بودند. يكى از بزرگان به كشتيبان گفت: «اين دو
نفر را از غرق شدن نجات بده كه اگر چنين كنى، براى هر كدام پنجاه دينار به تو
میدهم.» كشتيبان
خود را به آب انداخت و بالاخره يكى از آنها را نجات داد، ولى ديگرى غرق شد.
به كشتيبان
گفتم: لابد عمر او به سر آمده بود، از اين رو اين مرد نجات يافت و ديگری به
خاطر تأخير در نجات از جانب تو مرد. كشتيبان خنديد و گفت: آنچه تو گفتى قطعى است
كه عمر هر كسى به سر آمد قابل نجات نيست ولى علت ديگرى هم داشت و آن اين كه: ميلم به
نجات اين برادر بيش از دیگری بود، زيرا سالها قبل، روزى در بيابان
مانده بودم که همین شخصی که نجاتش دادم رسيد و من را بر شتر سوار كرد
و به مقصد رسانيد، ولى در دوران كودكى از دست برادر دیگر، تازيانهای خورده
بودم.