responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : مباني فقهي حكومت اسلامي المؤلف : منتظري، حسينعلي    الجزء : 1  صفحة : 382

و من در شگفتم كه چگونه علماي اعلام به امور جزئي مانند حفظ اموال صغير و غايب اهتمام ورزيده و آن را از امور حسبيه كه شارع مقدس به رها ماندن آن رضايت نداده به حساب مي‌آورند، اما نسبت به كيان اسلام و مقدرات مسلمانان و حفظ شؤون و نظام و توان و شوكت آنان بي تفاوتند و تصدي اين گونه مسؤوليتها را مخالف احتياط تلقي مي‌كنند؟ و در نتيجه اين گونه امور و انجام آنها را به عهده كسي كه به اسلام آشنا نبوده و ملتزم به دستورات آن نيست و تقواي لازم را براي اين كار ندارد واگذار مي‌كنند.

بلي، ظاهرا در ابتداي امر كوتاهي و تقصيري نيز متوجه آنان نيست ; زيرا محبوس بودن آنان براي مدت طولاني در گوشه مدارس و سردابها و دور بودن از محيط سياست در قرنهاي متمادي موجب يأس آنان از بازگشتن حكومت به آنان شده و سبب اين شده كه نسبت به مقدمات و لوازم آن نيز بي توجه باشند و به مرور زمان از اين مسؤوليت مهم غفلت نموده و دسيسه هاي استعمار نيز آنان را هرچه بيشتر به غفلت كشانده است .

اما عجيب تر اينكه حتي پس از پيروزي انقلاب اسلامي در ايران با اينكه براي حفظ انقلاب و به عهده گرفتن برخي از مسؤوليتهاي آن به همكاري و كمك آنان بسيار نياز بود، بدين مسؤوليت مهم توجه ننموده و بلكه به جاي ياري و كمك و تلاش در جهت فراگيري علومي كه حفظ انقلاب و اداره كشور به آن نيازمند است به تهاجم و كارشكني و حمله به انقلاب پرداختند.

بار خدايا به آبروي محمد و آل محمد ما را براي نصرت اسلام و تقويت مسلمانان موفق و مؤيد بدار.[1]

[1] چگونه مي‌توان تصور نمود كه خداوند شريعت و ديني را براي همه مردم در همه زمانها و عصرها فرستاده باشد اما براي حفظ و حراست و دفاع از آن تكليفي براي مسلمين مشخص نكرده باشد، و در نتيجه بعد از آن همه زحمتها كه براي تبليغ و گسترش اسلام كشيده شده دو دستي تقديم افراد فاسق و ظالم گردد. علماي اعلام در مباحث اصول اين قدر روي مقدمه واجب تكيه نموده و به نصب سلم (نردبان) براي رفتن روي پشت بام مثال مي‌زنند، اما نسبت به فراگيري علم اداره كشور و حكومت اسلامي توجه و عنايتي نمي كنند، تا جايي كه علماي عراق (در سال 1920) براي دفاع از كشور اسلامي عراق و كوتاه كردن دست انگليس ها قيام كردند و آنها را از كشور بيرون راندند اما پس از پيروزي به نجف برگشته و مشغول فقه و اصول شدند و كشور را به دست سياستمداران غيرآشنا به مسائل اسلامي و غيرمسؤول نسبت به امور مسلمين سپردند و در نتيجه تمام زحمات به هدر رفت و كار به جايي كشيد كه الان مثل صدامي غاصبانه بر آن حكومت مي‌كند و ظالمانه به كشور جمهوري اسلامي هجوم نظامي مي‌آورد. آيا هنر اداره كشور مخصوص يك مشت فرنگ رفته است يا اينكه افراد متدين هم لازم است علم اداره كشور را بياموزند؟ خود را براي اداره كشور آماده نمايند؟ چرا طلاب نبايد در كنار درس مكاسب و كفايه، علم اداره كشور را هم بياموزند؟ و چرا يك مجتهد نبايد آگاه به مسائل سياسي، اجتماعي، اقتصادي كشور باشد؟! همان گونه كه احداث و ايجاد نظام اسلامي لازم و واجب است و اداره امور مسلمين به عنوان امور حسبيه به عهده علماست، ايجاد مقدمات و فراگيري علوم آن هم بايد در حوزه ها باشد. البته اگر انسان توانايي انجام كاري را ندارد نبايد آن را تقبل كند بلكه دنبال مقدمه آن كه آموزش و كسب صلاحيت است باشد و سپس آن كار را به عهده بگيرد، و مادامي كه آمادگي لازم را نيافته از كساني كه آگاه و وارد هستند استمداد كند. (از افاضات معظم له در درس)
اسم الکتاب : مباني فقهي حكومت اسلامي المؤلف : منتظري، حسينعلي    الجزء : 1  صفحة : 382
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست