5 - روايت فضل بن سليمان

عن فضل بن سليمان الكاتب قال : كنت عند ابي عبدالله (ع) فاتاه كتاب ابي مسلم فقال : "ليس لكتابك جواب اخرج عنا، فجعلنا يسار بعضنا بعضا فقال : اي شئ تسارون يا فضل، ان الله لا يعجل لعجلة العباد ولازالة جبل عن موضعه ايسر من ازالة ملك لم ينقض اجله . ثم قال : ان فلان بن فلان، حتي بلغ السابع من ولد فلان، فقلت : فما العلامة فيما بيننا و بينك جعلت فداك ؟ قال : لا تبرح الارض يا فضل حتي يخرج السفياني فاذا خرج السفياني فاجيبوا الينا - يقولها ثلاثا - و هو من المحتوم .[1]

فضل بن سليمان كاتب روايت مي‌كند كه من خدمت امام جعفرصادق (ع) بودم كه نامه اي از ابومسلم [خراساني ] خدمت آن حضرت آوردند، حضرت به آورنده نامه فرمود: براي نامه تو جوابي نيست، از پيش ما بيرون برو، در اين زمان ما با يكديگر به نحو نجوي و محرمانه (در گوش يكديگر) سخن مي‌گفتيم، حضرت فرمود: اي فضل، چه چيز به يكديگر محرمانه و به صورت در گوشي مي‌گوييد؟ خداوند براي عجله بندگان كارها را جلو نخواهد انداخت، همانا از جا كندن كوهي آسانتر است از كنار زدن پادشاهي كه هنوز مدت آن به پايان نرسيده است .

آنگاه فرمود: همانا فلان بن فلان تا اينكه به هفتمين نفر از فرزندان فلان (منصور عباسي) رسيد. عرض كردم : فدايت شوم، پس علامت بين ما و شما (براي قيام) چيست ؟ فرمود: پيوسته همين طور خواهد بود اي فضل تا اينكه سفياني خروج كند، پس هنگامي كه سفياني خروج كرد به طرف ما حركت كنيد - امام (ع) اين كلام را سه مرتبه تكرار فرمود - و اين از نشانه هاي حتمي است ."

توضيح روايت

در توضيح روايت بايد به چند نكته توجه نمود:

1 - ضعف سند روايت

سند اين روايت تا برسد به فضل صحيح است اما راوي روايت فضل بن سليمان كاتب از نويسندگان و كاتبهاي دربار منصور و مهدي عباسي بوده كه حساب خراج و مالياتها را ثبت و ضبط مي‌نموده است . علماي رجال درباره او نوشته اند كه شخص

---