اسم الکتاب : درسهايي از نهج البلاغه المؤلف : منتظري، حسينعلي الجزء : 1 صفحة : 518
فانفخ فيه فيكون طيرا باذن الله)[1] من از گل صورت مرغي برايتان ميسازم و در آن
فوت ميكنم پس با اذن خدا پرنده اي ميشود.
اين كار در تكوين امر محالي نيست، از همين خاك همه پرنده ها خلق شدند و
روح هم در آنها هست، اما معجزه حضرت عيسي (ع) اين بود كه اين كار را با دستش
انجام داد. و يا حضرت عيسي (ع) نابينايان را بينا ميكرد، البته همه اين كارها را
(باذن الله) انجام ميداد. خوب كسي كه معتقد به قرآن است، هرچند آيات قرآن را
تأويل كند، ديگر اين آيات قابل تأويل نيست ; حضرت عيسي (ع) ميگويد: من از گل
در لحظه اي برايتان مرغي ميسازم . اگر كسي اين را انكار كند معنايش انكار قرآن
است .
يا در مورد حضرت موسي (ع) قرآن نقل ميكند كه موسي با برادرش هارون به
طرف فرعون ميروند و خدا هم به آنان دستور ميدهد: (فاذهبا بآياتنا)[2] پس برويد
با نشانه هاي ما. وقتي نزد فرعون ميروند خدا ميفرمايد: (فالقي عصاه) سپس
موسي عصايش را انداخت، (فاذا هي ثعبان مبين)[3] در آن هنگام عصا يك اژدهاي
واضح و روشني شد. و باز ميفرمايد: (و نزع يده فاذا هي بيضاء للناظرين)[4]
و دستش را از گريبان بيرون آورد، پس دستش نوراني شد و ميدرخشيد. اين دو
معجزه است كه قرآن از حضرت موسي (ع) نقل ميكند.
و يا داستان ناقه صالح را كه قرآن نقل ميكند،[5] اگر كسي اينها را انكار كند
معنايش اين است كه خدا و قرآن را قبول ندارد، و اگر قبول دارد بايد معجزه را