اسم الکتاب : درسهايي از نهج البلاغه المؤلف : منتظري، حسينعلي الجزء : 1 صفحة : 460
حكيما متعاليا" و اين صانع همين طور كه عالم و قادر است حكيم هم هست،
يعني كارهايش مطابق حكمت است، "متعاليا" يعني فوق ماست و جسم نيست،
بنابراين نمي شود كه مستقيم با همه ما تماس داشته باشد و ما مصالح و مفاسدمان را
مستقيما از او جويا شويم، "لم يجز ان يشاهده خلقه" قهرا ممكن نيست كه خلق خدا
او را مشاهده كنند، "و لايلامسوه فيباشرهم و يباشروه و يحاجهم و يحاجوه" و مردم
نمي توانند خدا را لمس كنند و مستقيما با او برخورد داشته باشند و از او مصلحت
خود را جويا شوند و با او گفت و شنود و استدلال كنند، و از طرفي ما نياز داريم كه
راه و رسم زندگي به ما نمودار شود و به قول ابوعلي سينا نياز ما به پيامبران از نياز به
ابرو و پلك چشم و گودي كف پا بيشتر است . "ثبت ان له سفراء في خلقه" پس بايد
كساني بين ما و خدا واسطه باشند، "يعبرون عنه الي خلقه و عباده" كه اينها زبان
گوياي خدا براي بندگان او باشند، "و يدلونهم علي مصالحهم و منافعهم" و مردم را
بر آنچه كه مصلحت و منافعشان در آن است راهنمايي كنند، "و ما به بقاؤهم و
في تركه فناؤهم" و آنچه را كه وسيله بقاي مردم ميشود كه اگر آن را ترك كنند
فاني ميشوند، به آنها يادآور شوند.
البته انسان با مردن فاني نمي شود، و مراد از فاني شدن در اينجا اين است كه اگر
چيزي را كه باعث كمال است انسان ترك كند به چاه ويل جهنم ميافتد كه
در حقيقت اين فناست . "فثبت الامرون و الناهون" پس ثابت شد كه بايد كساني
باشند كه امركننده ما باشند - يعني به ما چيزهايي را فرمان بدهند كه مصلحت
است - و نهي كننده و باز دارنده از چيزهايي باشند كه به ضرر ماست ; "عن الحكيم
العليم في خلقه" از ناحيه خداي حكيم و عليم در خلق او. علت اين كه اينجا حكيم
و عليم را قيد ميكند براي اين است كه خداوند به مصالح ما عالم است و حكمت
هم دارد، يعني كاري را كه مصلحت است انجام ميدهد. "و المعبرون عنه عزوجل"
و پيامبراني كه از طرف خدا تعبيركنندگان هستند، يعني زبان گوياي حق هستند
اسم الکتاب : درسهايي از نهج البلاغه المؤلف : منتظري، حسينعلي الجزء : 1 صفحة : 460