responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : درسهايي از نهج البلاغه المؤلف : منتظري، حسينعلي    الجزء : 1  صفحة : 452
داده معلوم است كه بخل ندارد، زيرا بخل براي اين است كه مي‌خواهد همه چيز را براي خود نگه دارد چون به آن نياز دارد، در حالي كه خداوند نيازمند نيست . پس خدايي كه عالم و قادر است و بخيل هم نيست و كوچكترين چيزي را كه در زندگي بشر دخالت كلي و جزئي دارد براي انسان مي‌آورد، آن وقت در نظام زندگي انسان انبيا كه نقش اساسي دارند و قوانيني را مي‌آورند كه حقوق همه را تأمين كند، نمي توانيم بگوييم خداوند چنين انسانهايي را نفرستاده است .

اين استدلال شيخ الرئيس است، منتها اشكالي كه دارد اين است كه در حقيقت اين استدلال از طريق زندگي مادي انسان شروع شده است .

استدلالي عميق تر براي اثبات نبوت

براي بيان اين استدلال مقدمتا بايد بگوييم : براي ما اين معني ثابت شده است كه اين عالم كه ما هم جزء آن هستيم صانعي دارد، فرض ما اين است كه صانع را اثبات كرده ايم و اگر از موجودات ديگر هم اطلاع نداشته باشيم خودمان را مي‌بينيم كه نخست نبوديم و بعد موجود شديم . قرآن مي‌فرمايد: (هل اتي علي الانسان حين من الدهر لم يكن شيئا مذكورا)[1] آيا آمده است بر انسان روزگاري كه چيزي مذكور نبود.

خيال نشود كه علت وجود هر فردي پدر و مادر او مي‌باشند، زيرا آنها اگر قدرت داشتند هر وقت بچه مي‌خواستند پيدا مي‌كردند و هر وقت نمي خواستند از آن جلوگيري مي‌كردند، در صورتي كه مشاهده مي‌كنيم بسياري از پدر و مادرها هستند كه بچه مي‌خواهند و نمي توانند پيدا كنند، و بر عكس بسياري هم هستند كه بچه نمي خواهند و پيدا مي‌كنند، و چه بسا پسر مي‌خواهند و دختر پيدا مي‌كنند، و بر عكس دختر مي‌خواهند پسر پيدا مي‌كنند; پدر و مادر علت وجودي فرزند

[1] سوره دهر، آيه 1
اسم الکتاب : درسهايي از نهج البلاغه المؤلف : منتظري، حسينعلي    الجزء : 1  صفحة : 452
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست