responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : درسهايي از نهج البلاغه المؤلف : منتظري، حسينعلي    الجزء : 1  صفحة : 451
لا ضرورة فيها في البقاء بل اكثر مالها انها ينفع في البقاء"[1] احتياج انسانها به چنين انساني كه واسطه بين آنها و خدا باشد بيشتر است از احتياجي كه انسان به موي ابرو و مژه چشم و گودي كف پا دارد; زيرا موي ابرو و مژه و گودي كف پا مصالح جزئي براي انسان دارد، و نقش عمده آنها اين است كه يك نحو زيبايي دارند و اگر آنها هم نباشند باز انسان مي‌تواند زنده بماند.

خداوند متعال كه قادر و حكيم است در خلقت انسان از كوچكترين چيزي كه براي او ضرورت هم ندارد و فقط سبب زينت او مي‌شود غفلت نكرده است، به طور كلي چنين چيزهايي كه به اصطلاح از مستحبات زندگي انسان است مورد توجه او واقع شده است، آن وقت اين كه يك انساني سفير بين خدا و مردم بشود و آنها را به قانون خدا ارشاد و راهنمايي كند و دستوراتي براي مردم بياورد كه آنها در زندگي تكليفشان را بدانند و به همديگر ظلم و تعدي نكنند، ضرورتش زيادتر است ; بنابراين نمي توانيم بگوييم خداوند عالم حكيم از چنين چيزي غفلت كرده است .

اگر بگوييم خداوند متعال چنين انساني را نفرستاده است، بايد بگوييم خدا نمي داند كه بشر در زندگي به آن انسان نياز دارد، لازمه اين حرف اين است كه بگوييم خداوند جاهل است و حال آن كه مي‌دانيم خداوند جاهل نيست و داناست، و يا بگوييم خداوند مي‌داند كه نياز هست اما قدرت فرستادن چنين انساني را ندارد، در اين صورت لازم مي‌آيد كه بگوييم خداوند عاجز است، در حالي كه خداوند عاجز نيست، يا اين كه بگوييم خداوند هم علمش را دارد و هم قدرت فرستادن آن را اما از اين كه چنين انساني را براي ما بفرستد بخل كرده است، از اين هم لازم مي‌آيد كه خداوند بخيل باشد، در حالي كه خدايي كه همه چيز به ما

[1] كتاب شفا، قسمت الهيات، فصل دوم، ص 441 (ص 557)
اسم الکتاب : درسهايي از نهج البلاغه المؤلف : منتظري، حسينعلي    الجزء : 1  صفحة : 451
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست