اسم الکتاب : درسهايي از نهج البلاغه المؤلف : منتظري، حسينعلي الجزء : 1 صفحة : 425
در اين مورد سه صورت فرض ميشود: يا خدا از همه آنها عهد و پيمان ميگيرد،
چنانچه مفاد اين آيه است، بنابراين بر همه آنها حجت تمام است . صورت دوم
اين كه خداوند از هيچ كدام عهد و پيمان نگرفته باشد كه ميگويند ما غافل بوديم .
و در آخر اين كه اگر از پدران عهد و پيمان گرفته باشد و از فرزندان آنها عهد و پيمان
نگرفته باشد، حجت خدا بر پدران تمام است ولي فرزندان آنها ميتوانند بگويند ما
از پدران خود تقليد كرديم .
ظاهر آيه اين است كه خداوند از پشت بني آدم ذريه او را جدا كرد و عهد و
پيماني به ربوبيت خود از آنها گرفت و همه هم اقرار كردند، و ظاهر يك دسته از
روايات هم اين است كه وقتي خداوند آدم را خلق كرد تمام اولاد آدم تا روز قيامت
را به صورت خيلي ريز مثل مورچگان از پشت او جدا كرد، در نتيجه نمي شود گفت
آنها را در عرض هم جدا كرد، براي اين كه فرزند آدم در پشت او و فرزند فرزند او در
پشت پدر خود است، نتيجه اين ميشود كه چند ذره از پشت آدم جدا شده باشد كه
اينها عبارت از اولاد بلاواسطه آدمند، بعد از آن ذرات ذراتي ديگر جدا شده باشند
كه اينها نوه هاي آدم هستند، و به اين ترتيب ميلياردها ذره از پشت آدم جدا
شده باشند، آن وقت خداوند به اولاد آدم خطاب كرد و فرمود: (الست بربكم)
آيا من پروردگار شما نيستم ؟ آنها گفتند بلي، خداوند متعال گفت : اين كه از شما
اقرار ميگيرم براي اين است كه روز قيامت نگوييد ما خبر نداشتيم و غافل بوديم .
بسياري اين قول را قبول كرده و به ظاهر اين روايات عمل كرده اند، ولي اين قول
مورد اشكال واقع شده است و بسياري از بزرگان و از جمله سيد مرتضي (ره) در كتاب
"غرر و درر" در تفسير آيه ذر ميفرمايد: اين احتمال به نظر ما درست نيست، بعضي
كه بصيرت ندارند گمان كردند كه تأويل اين آيه اين است كه خدا ذره هايي را از
پشت آدم بيرون آورد و از آنها به معرفت خود اقرار گرفت و بعد آنها را برگرداند به
پشت آدم، اولا گفته آقايان خلاف ظاهر قرآن است زيرا خدا ميفرمايد:
اسم الکتاب : درسهايي از نهج البلاغه المؤلف : منتظري، حسينعلي الجزء : 1 صفحة : 425