اسم الکتاب : درسهايي از نهج البلاغه المؤلف : منتظري، حسينعلي الجزء : 1 صفحة : 424
پيش از بررسي عالم ذر آيه شريفه قرآن را بررسي ميكنيم كه ميفرمايد: (و
اذ اخذ ربك من بني آدم من ظهورهم ذريتهم) و به ياد بياور اي پيامبر هنگامي را كه
گرفت پروردگار تو از فرزندان آدم از پشتشان فرزندانشان را.
"اذ" و "اذا" هر دو ظرف زمانند، منتها "اذ" براي گذشته است و "اذا" براي آينده ;
ظاهر اين آيه طبق كلمه "اذ" اين است كه در زمان گذشته اي پروردگار فرزندان آدم را
از پشتشان بيرون آورد.
(و اشهدهم علي انفسهم الست بربكم قالوا بلي شهدنا) و آنها را گواه گرفت بر
خودشان كه آيا من پروردگار شما نيستم و آنها گفتند آري گواهي ميدهيم به اين كه
تو پروردگار ما هستي .
در حقيقت آنچه را خدا از بني آدم گواهي گرفت همان وابستگي و مخلوقيت
آنان نسبت به خداي متعال بود: (ان تقولوا يوم القيمة انا كنا عن هذا غافلين)
تا مبادا روز قيامت بگوييد كه ما غافل بوديم .
ظاهر آيه اين است كه خداوند از همه گواهي گرفت و همه اقرار به ربوبيت
خداي تبارك و تعالي كردند، و اگر اين عهد و پيمان را خدا از انسان نمي گرفت روز
قيامت ميگفتند: خدايا ما غفلت داشتيم، و اگر خدا از يك دسته خاصي - مثلا
پدران و مادران اوليه - گواه به ربوبيت خودش گرفته باشد، حجت بر گذشتگان
تمام است اما اولاد آنان ميتوانند بگويند خدايا ما خبر نداشتيم، پدران ما مشرك
بودند ما هم از آنها پيروي كرديم، اين است كه بعد از آن آيه ميفرمايد: (او تقولوا
انما اشرك آباؤنا من قبل و كنا ذرية من بعدهم افتهلكنا بما فعل المبطلون)[1] يا اين كه
بگوييد پدران ما مشرك بودند و ما هم فرزندان آنها بوديم، خدايا ما را هلاك ميكني
به خاطر كاري كه اجداد باطل انديشمان كردند؟