اسم الکتاب : درسهايي از نهج البلاغه المؤلف : منتظري، حسينعلي الجزء : 1 صفحة : 379
نيرويي كه يك قطره باران را ميآورد تعبير به ملك شده است .[1]
به طور كلي از مجموع نيروهاي غيبي كه جنود حق تعالي هستند و در عالم
فعالند تعبير به ملائكه شده است . لذا ملائكه مراتب مختلفي دارند، مثلا جبرئيل
امين كه وحي ميآورد و موجود كاملي است با ملكي كه يك قطره باران را ميآورد
خيلي تفاوت دارد، همه ملائكه هستند ولي همه آنها هم در يك سطح نيستند.
بنابراين نيروهايي كه در وجود انسان ميباشد در حقيقت ملائكه و جنود خدا
هستند و هر كدام كار مخصوص و منطقه خاصي دارند.
4 - مقدمه چهارم اين است كه ما يك آدم شخصي داريم كه عبارت از همان كسي
است كه پدر همه ما بوده است و يك آدم نوعي ; ممكن است منظور از آدم در اين
داستان قرآن آدم نوعي باشد; يعني طبيعت انسان كه در همه افراد بشر
موجود است .
5 - مقدمه پنجم اين كه بهشت مراتب دارد، يك بهشت است كه حورالعين و باغ
و درخت و ميوه دارد; اين بهشت جسماني است كه قرآن و روايات وعده داده،
و يك بهشت روحاني داريم كه آن عبارت است از ادراك معارف و عرفان ذات و
صفات خدا و ارتباط با خدا و لقاءالله و فناء في الله ; و كساني كه قابليت و استعداد
اين را داشته باشند كه معارف كامل را درك كنند، لذتي كه از آنها خواهند برد
به مراتب بيشتر از لذت بهشت جسماني و باغ و حورالعين است . حافظ ميگويد:
خدايا زاهد از تو حور ميخواهد، قصورش بين
به جنت ميگريزد از درت، يا رب شعورش بين
و بهشت مطلوب براي اولياي خدا همان بهشت معنوي و روحاني است ; يعني
لقاءالله و فناء في الله كه بالاترين مرتبه بهشت هاست .