اسم الکتاب : درسهايي از نهج البلاغه المؤلف : منتظري، حسينعلي الجزء : 1 صفحة : 259
فرضيه است و نمي گوييم صددرصد درست است - كه اصل اين عالم و منظومه
شمسي را ماده مذابي ميداند كه در اثر شدت حركت، قطعاتي از اين ماده مذاب
جدا شده و اين قطعات به صورت زمين و يا ساير اقمار و ستاره ها در آمده است .
زمين هم ماده مذابي بوده است كه سطح آن بتدريج منجمد شده و به صورت كنوني
در آمده است . چنانچه ميگويند اكنون در جوف زمين ماده مذاب ميباشد.
همچنين "باد" را كه حضرت ميگويد - و در حقيقت حافظ آن آب بوده است -
ممكن است مراد از اين كه اين باد آن آب را به شدت حركت ميدهد، همان نيروي
محركي باشد كه اين عالم طبيعت و ماده را به حركت در آورده و قهرا در اثر شدت
حركت تكه هايي از آن جدا شده باشد; و در قسمتي از روايت قبل از
حضرت علي (ع) چنين بود: "فخلق من دخانها السماوات و من زبدها الارضين"
از دودش آسمانها را خلق كرد و از كفش زمين را. قرآن هم دارد: (ثم استوي الي
السماء و هي دخان)[1] خداوند به آسمان توجه كرد و آسمان از "دخان" يعني دود
خلق شده است . و گفته شد كه در روايت امام باقر(ع) تصريح شده بود كه دود
بدون آتش بوده و قهرا با همان بخار غليظ تطبيق ميشود.
نقش باد در تكوين آسمانها و زمين
به اينجا رسيديم كه حضرت فرمود:
"ثم أنشاء سبحانه ريحا اعتقم مهبها"
(آنگاه خداي سبحان بادي عقيم آفريد.)
قبلا گفته شد كه فرق است بين خلق و انشاء، در جايي كه چيزي از چيز ديگر
به وجود آمده باشد "خلق" گفته ميشود، مثل خلقت انسان از نطفه . و اگر چيزي
ابتدا از عدم به وجود بيايد به آن "انشاء" ميگويند; در اصطلاح شعرا هم اگر كسي