اسم الکتاب : درسهايي از نهج البلاغه المؤلف : منتظري، حسينعلي الجزء : 1 صفحة : 260
خودش شعري را سرود "انشاء" ميگويند، ولي اگر شعر ديگري را خواند به آن
"انشاد" ميگويند.
"سبحان" مصدر باب تفعيل است و فعل آن كه "سبحت" است هميشه
حذف ميشود، يعني تسبيح كردم يا ميكنم خدا را آن جور تسبيحي كه لايق ذات و
شأن اوست . - در "سبحانه" در حقيقت خدا را غايب فرض ميكنيم، يعني
تسبيح ميكنيم آن طور تسبيحي كه لايق اوست - بادي را از كتم عدم به عرصه وجود
آورد و وزش اين باد را عقيم قرار داد.
"اعتقم" و "اعقم" هر دو جور خوانده شده است، اگر "اعتقم" باشد فعل لازم
است، يعني عقيم است، و اگر "اعقم" باشد فعل متعدي است، يعني خدا آن را
عقيم نمود. و "مهب" به معناي مصدري يا اسم زمان و مكان ميباشد، و اينجا
به معناي مصدري يعني وزش است . در قرآن است كه : (و ارسلنا الرياح لواقح)[1]
و بادها را ما فرستاديم در حالي كه آبستن كننده هستند.
البته در "لواقح" دو احتمال وجود دارد كه هر دو بر حسب لغت صحيح است :
يك معني اين است كه بادها آبستن كننده درختها ميباشند، و ديگر اين كه خود
بادها آبستن بارانند; همه بادها معمولا اين دو حالت را دارند، ولي حضرت در اينجا
ميفرمايد كه اين باد از آن بادها نيست، عقيم است و هيچ خاصيتي ندارد و
خاصيتش فقط اين است كه آبها را به هم ميزند.
"و أدام مربها"
(و خداوند اين باد را آفريد تا پياپي بوزد.)
"مرب" اسم مفعول از باب افعال است، و مصدر ميمي و اسم زمان و مكان آن نيز
بر همين وزن است، و اينجا به معناي مصدري يعني ملازم بودن است . بادهاي