اسم الکتاب : درسهايي از نهج البلاغه المؤلف : منتظري، حسينعلي الجزء : 1 صفحة : 146
واجب الوجود است يا ممكن الوجود و يا ممتنع الوجود; چون در
واجب الوجود و ممتنع الوجود ملاك ضرورت وجود دارد، لذا احتياج به علت
ندارد; اما در ممكن الوجود چون امكان دو طرف متساوي است، يعني يك چيز هم
ميتواند باشد و هم ميتواند نباشد، لذا بودن يا نبودنش علت ميخواهد، منتها
وجود علتش وجود است و عدم علتش عدم . علت وجود معلول، وجود علت
است ; و علت عدم معلول، عدم يكي از اجزاي علت است ...
برهان صديقين براي اثبات صانع
راه ديگري هم هست و به آن "برهان صديقين" ميگويند و آن بالاتر از اين
معناهاست . در اينجا اموري را مختصرا بايد به عنوان مقدمات اين برهان
يادآور شويم :
1- ما يك عدم داريم يعني "نيستي" و يك وجود داريم يعني "هستي" و
"واقعيت"، البته نه مفهوم وجود كه در ذهن ماست بلكه خارجيت و عينيت وجود;
و يك ماهيت داريم ; ماهيت آن چيزي است كه موضوع قرار ميدهيم و وجود را
بر آن حمل ميكنيم . مثلا ميگوييم انسان موجود است، كتاب موجود است ;
يك چنين مفاهيمي كه موضوع قرار ميگيرند و وجود بر آنها حمل ميشود ماهيت
ناميده ميشوند. بحثي كه در اين مورد شده اين است كه آن چيزي كه خارجيت و
واقعيت دارد وجود است يا ماهيت ؟
ما ميگوييم : آنچه اصيل است و منشاء اثر است و خارجيت دارد وجود است،
مثلا مفهوم قند شيرين نيست و كودك را ساكت نمي كند، و مفهوم شيريني هم
شيرين نيست، بلكه وجود شيريني شيرين است و خارجيت و عينيت دارد و وجود
قند است كه بچه را ساكت ميكند.
البته وجودها در خارج هر كدام يك حد خاصي دارند و در اثر آن حد خاص يك
خاصيتي پيدا كرده اند. يك وجود در يك حد خاص اسمش قند است و يك
اسم الکتاب : درسهايي از نهج البلاغه المؤلف : منتظري، حسينعلي الجزء : 1 صفحة : 146