اسم الکتاب : نورى از ملكوت، زندگانى آيتاللّه العظمى گلپايگانى المؤلف : مهدى لطفى الجزء : 1 صفحة : 317
«ثمين درّى به درياى معانى»
از دكتر باهر:
قطعه زيرا را- در تاريخ 10/ 10/ 72- به ياد مرحوم حضرت آيت اللّه
العظمى گلپايگانى سرودم. زيرا به ايشان صميمانه عشق مىورزيدم و با رفتن ايشان
خلائى در زندگى من ايجاد شد، كه بدنبال تأثرات منجر به عمل جراحى قلب من گرديد.
زعيم
حوزهاى گلپايگانى
مرا
ركن ركين جسم و جانى
گلى
بودى به گلزار ولايت
ثمين
درّى به درياى معانى
ز
گيتى رخت بربستى و رفتى
مسلم
ساكن باغ جنانى
هزار
افسوس كاندر بودن تو
ترا
نشناخت نى عالى نه دانى
كمالات
تو كى گنجد در الفاظ
زبان
الكن و وصف جهانى
به
حسرت مىگزند انگشت خود را
حسودانى
كه بودندت زمانى
برايت
بس سرودند و نوشتند
خدا
داند كه تو برتر زآنى
هزاران
سال ديگر مىنويسند
به
لطف و مرحمت آزادگانى
خداوند،
از براى حوزه قم
گلى
پرورده چون گلپايگانى
براى
زادن فرزند چون تو
ندارد
مادر گيتى توانى
«سعيد»،
از سينه سوز دل برآور
بگو
راز نهانى را عيانى
اسم الکتاب : نورى از ملكوت، زندگانى آيتاللّه العظمى گلپايگانى المؤلف : مهدى لطفى الجزء : 1 صفحة : 317