اسم الکتاب : نورى از ملكوت، زندگانى آيتاللّه العظمى گلپايگانى المؤلف : مهدى لطفى الجزء : 1 صفحة : 219
قم بپردازيد و از طرف ديگر قرض طلاب را
محترمانه ادا مىفرمايند. روزى من در حجره نشسته بودم كه مرحوم حاج شيخ محمد تقى
بافقى آمد و دو دستش پر از دو ريالى و 5 ريالى نقره بود. گفت: حاج شيخ اين پول را
براى شما فرستادند كه قرض خويش رابدهيد.
باز حضرت آيت اللّه گلپايگانى نقل كرده بودند از حاج شيخ، زمانيكه در
كربلا بودم، از نظر علمى مورد توجه بودم اما بيانم سنگين بود و درسم رونق نداشت تا
اينكه شبى در عالم رؤيا خدمت حضرت ابا عبد اللّه الحسين رسيدم حضرت نقلى به من داد
و من ميل كردم و از آن به بعد درس و بيان ما روش خاصى پيدا كرد.[1]