responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : نورى از ملكوت، زندگانى آيتاللّه العظمى گلپايگانى المؤلف : مهدى لطفى    الجزء : 1  صفحة : 195

«دست غيبى»

بعد از فوت مرحوم آية اللّه العظمى بروجردى قدس سرّه خرج حوزه به دوش حضرت آيت اللّه العظمى گلپايگانى و ديگر مراجع افتاد. سهم حضرت آيت اللّه گلپايگانى براى اداره حوزه هفتاد هزار تومان بود. معظم له پول شهريه را نداشتند و روى اين جهت احتياج به قرض پيدا كردند. و شهريه سه ماه را قرض كردند. تا اينكه فرمودند: روزى از مسجد حسين‌آباد برمى‌گشتم، شخصى را ديدم كه دنبال من بيرون آمد و مقدارى پول به من داد. اسم او را پرسيدم. فرمود «غيب على»! بعد پولها را شمردم، ديدم به اندازه مبلغى است كه چند ماه قرض كرده‌ام بعد از اين هم در امر شهريه وانماندم.[1]

در مورد حضرت آيت اللّه العظمى حائرى (استاد آيت اللّه گلپايگانى) نقل مى‌كنند: در اوائل تأسيس حوزه شهريه طلاب براى مرحوم حاج شيخ قدس سرّه نرسيده بود و مجموع شهريه بيش از هفتصد و پنجاه تومان نبود. مرحوم آقا شيخ محمد تقى بافقى يزدى كه از حواريين مرحوم حاج شيخ قدس سرّه بود شب جمعه به مسجد جمكران مى‌رود. بعد از نماز معروف مسجد جمكران خطاب به حضرت مهدى (ارواحنا له الفداء) عرضه مى‌دارد «يا صاحب الزمان»! مگر اينها شاگردان شما نمى‌باشند، چرا نمى‌فرستى؟ «بين الطلوعين همان روز، كسى در خانه حضرت آيت اللّه حائرى را مى‌زند. خود ايشان دم در مى‌آيند، و مى‌بينند يكى از اهالى بازار تهران است و عرضه مى‌دارد: اين وجه را خدمت شما آوردم. باز مى‌كنند مى‌بينند هفتصد و پنجاه تومان مى‌باشد.[2]


[1]- شيفتگان حضرت مهدى( عج)، ج 1/ 124.

[2]- مسجد جمكران، ص 66.

اسم الکتاب : نورى از ملكوت، زندگانى آيتاللّه العظمى گلپايگانى المؤلف : مهدى لطفى    الجزء : 1  صفحة : 195
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست