responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : نورى از ملكوت، زندگانى آيتاللّه العظمى گلپايگانى المؤلف : مهدى لطفى    الجزء : 1  صفحة : 194

روشن است ناگهان يك آقاى محترمى را ديدم كه آمد و رو به ايشان كرد و گفت: حاج ميرزا مهدى حضرت رسول اللّه صلّى اللّه عليه و اله و سلم مى‌فرمايند به شيخ عبد الكريم بگو مضطرب نباش كه بر اثر گريه‌هاى امام زمان، وجوه متوجه به حوزه قم شد. من از خواب، بيدار شدم جريان را براى حاج شيخ عبد الكريم نگفتم. ليكن براى مرحوم آقاى حاج ميرزا هدايت اللّه وحيد گلپايگانى نقل كردم.

چندى بعد دوباره بعضى نزد من آمدند كه براى گرفتن شهريه آن سيد و رسيدگى به وضع خانواده‌اش اقدامى بشود. و وضع آنان را به آقاى حاج شيخ عبد الكريم برسانيم.

من قضيه را با آقاى شيخ محمد تقى بافقى در ميان گذاشتم. ايشان گفتند: بيا تا با هم به حضور آقاى حاج شيخ برويم با هم به منزل آقا رفتيم. اتفاقا وقتى رسيديم كه ايشان مى‌خواستند از بيرونى به اندرونى بروند. ما را كه ديدند فرمودند: كارى داشتيد كه اينجا آمديد؟ من گفتم وضع خانواده فلان آقا كه براى تبليغ رفته خوب نيست. شهريه او را مى‌خواستم كه به خانواده‌اش برسانم ايشان رو به آقاى بافقى كردند و فرمودند: شهريه او را بپردازيد. آنگاه رو به من كرد و فرمود: خواب شما هم به ما رسيد و از رؤياهاى صادقانه بود. و وجوه براى ما رسيده است. جالب توجه اينكه آقا فرموده بود براى ما جاى سؤال بود كه در اين خواب از «حاج شيخ» به شيخ عبد الكريم خطاب كردند. از خودشان سؤال كرديم، فرمودند: مكه من نيابتى است.

اسم الکتاب : نورى از ملكوت، زندگانى آيتاللّه العظمى گلپايگانى المؤلف : مهدى لطفى    الجزء : 1  صفحة : 194
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست