اسم الکتاب : نورى از ملكوت، زندگانى آيتاللّه العظمى گلپايگانى المؤلف : مهدى لطفى الجزء : 1 صفحة : 169
«حكايتى شگفت»
باز آقا فرموده بودند در سفر كربلا يكى از چيزهائى كه ما از حضرت سيد
الشهداء عليه السّلام درخواست كرديم تربت مخصوص كربلا بود. به ما گفتند كه يك
آقايى هست در كوفه به نام آقاى سيبويه كه ايشان تربت مخصوص دارد. رفتيم كوفه و
ايشان را ديديم ايشان وقتى فهميد كه ما از شاگردان حاج شيخ عبد الكريم هستيم به ما
خيلى احترام كرد. و فرمود: اين تربتى كه ما داريم از پدر خانم به ما رسيده است. او
از سادات جليل القدر و علماى كربلا و عباد و زهاد بودند. زمانى كه حائر حسينى نياز
به تعمير پيدا كرده بود همه اجماع مىكنند كه ايشان بايد برود و قبر شريف را تعمير
كند. پدر خانم ما وقتى رفته بود آنجا سه چيز از قبر مطهر با خودش آورده بود.
1- تير سه شعبه آورده بود كه ساقش از چوب بوده ولى سرش فلز بود.
2- انگشتر عقيق بود كه رويش نوشته شده بود: حسين ابن على ابى طالب.
3- و اين تربت مخصوص.
پدر خانم ما توصيه كردهاند، كه هر وقت اين تربت را به كسى مىدهى در
كيسه را ببند و مهر بزن [مهر همين مرحوم سيد] و بگو اگر زمين بماند مىبرندش و
مواظب باشيد زمين نماند. مقدارى از تربت را طبق همان دستور به ما دادند.
بعد ما درخواست كرديم كه آن تير سه شعبه و آن انگشتر عقيق را هم
بياور ما زيارت
اسم الکتاب : نورى از ملكوت، زندگانى آيتاللّه العظمى گلپايگانى المؤلف : مهدى لطفى الجزء : 1 صفحة : 169