نميدانيد اى مخلوق ناپاك
چه دل آزردهايد از شاه لولاك
چه باقى ماند اى نستوده امّت
ز خونريزىّ مادر هتك حرمت
عجب گرديد ز اين افلاك درهم
كه خون باريد بر ما اندر اين غم
يقين دانيد خود اى قوم گمراه
كه اين خون را خداوند است خونخواه
براهى بد ستاده پيرمردى
ز پا افتاده دل پر ز دردى
همى گرييد و ميزد بر سر خويش
نمك ميريخت از غم، بر دل ريش
به آواز بلند آن پير هشيار
همى گفتا به آل اللَّه اطهار
كه بادا مر مرا بابا و مادر
فداى خاندان پاك داور
كه پيران شما بر خلق پيرند
جوانان همچو پيران دستگيرند
زنانتان خير نسوانند از اصل
بود نسل شما از بهترين نسل
شما را اى خداوندان عزّت
ثناگستر بود خلّاق عصمت
ورود اهل بيت 6 به مجلس زاده كفر و ضلالت عبيد اللَّه بن زياد
(1)
بدينسان آل عصمت را سواره
همى بردند تا دار الإماره
به يك بند آل احمد را سراسر
به بستند آن گروه كينهپرور