اسم الکتاب : لهوف ت میر ابو طالبی المؤلف : سید بن طاووس الجزء : 1 صفحة : 196
شنشنة أعرفها من أخزم
هل تلد الحيّة الّا الحيّة
اين خوى و سرشت را از اخزم مىشناسم آيا از مار جز مار زائيده
شود يزيد به علىّ بن الحسين 8 گفت: حاجات سهگانهات را بگو كه وعده
بر آوردنش را داده بودم.
امام سجاد 7
فرمود:
اول آن كه چهره مبارك
پدرم را نشانم دهى تا با زيارتش توشه برگرفته و وداعش كنم.
دوم: آنچه از ما به غارت
رفته به ما برگردانى.
سوم آن كه: اگر اراده
كشتنم را دارى، كسى را با اين زنان گسيل دار كه آنان را به حرم جدّشان 6 برساند.
يزيد عنيد گفت: امّا روى
پدرت را هرگز نخواهى ديد، و امّا از كشتنت در گذشتم و امّا زنان را جز تو كسى به
مدينه نمىبرد، و امّا به جاى اموال به يغما رفته، چند برابر آن را تاوان دهم.
امام 7
فرمود: امّا مال تو را نمىخواهم، آن براى تو مهم است، از تو آنچه از ما به تاراج
رفته مىخواهم زيرا در آن بافتههاى فاطمه دختر محمّد و مقنعه و پيراهن و دست بند
تافته اوست.
يزيد دستور داد اموال به
يغما رفته اهل البيت را به اضافه دويست دينار به امام سجاد برگردانند. امام آن را
بستد و بين فقراء و مساكين پخش كرد.
بعد يزيد فرمان داد
اسيران از شام به مدينة الرسول، وطن خود بازگردند.
[بازگشت اهل بيت : به مدينة الرسول]
روايت شده كه رأس انور
حسين 7 به كربلا عودت داده شد و با جسد شريف امام دفن گرديد، و عمل
طائفه اماميّه بر اساس همين روايت است.
روايات ديگرى نيز جز
آنچه ذكر كرديم آمده كه از آنها چشم مىپوشيم، زيرا شرط كردهايم اين كتاب را به
اختصار بنگاريم.
راوى گويد: چون زنان و
عيال حسين 7 از شام بازگشته به عراق رسيدند به
اسم الکتاب : لهوف ت میر ابو طالبی المؤلف : سید بن طاووس الجزء : 1 صفحة : 196