رهنما گفتند: ما را از راه كربلا ببر.

[عبور اهل بيت : بر مرقد حسين بن على 8‌]

چون اهل البيت به مرقد مطهّر حسين 7 رسيدند جابر بن عبد اللَّه انصارى‌[1] و جمعى از بنى هاشم و مردانى از آنها را يافتند كه براى زيارت قبر حسين 7 فرا رسيده بودند، (فوافوا في وقت واحد، و تلاقوا بالبكاء و الحزن و اللطم، و أقاموا المآتم المقرحة للأكباد، و اجتمعت إليهم نساء ذلك السواد، و أقاموا على ذلك أيّاما)، «همگان در يك زمان به عزادارى و نوحه سرايى پرداختند و سوگوارى جگرسوزى بر پا نمودند، و زنان آن آبادى نيز با ايشان به عزادارى پرداختند و چند روز در كربلا اقامت كردند».

از ابى جناب كلبى‌[2] روايت شده كه گچكاران بدو حديث كردند و گفتند: ما شبها به جبّانة[3] نزد قتلگاه حسين 7 مى‌رفتيم و نوحه جنّيان را مى‌شنيديم كه نوحه مى‌كردند و مى‌گفتند:

پيامبر به جبينش دست مى‌كشد، مر او را چهره‌اى درخشان بود

والدينش از طبقه بالاى قريش بودند، و جدّش بهترين اجداد بود راوى گويد: و آن گاه اهل البيت از كربلا به سوى مدينه كوچيدند.

[1]- جابر بن عبد اللَّه بن عمرو بن حزام الخزرجى الأنصارىّ السلمىّ متوفى سال 78، صحابى، از پيامبر 6 احاديث زيادى روايت كرده و جمعى از صحابه ازو روايت كردند، در 19 غزوه جنگيد، در اواخر عمر حلقه‌اى در مسجد پيامبر داشت كه از علمش بهره گرفته مى‌شد. رجال الشيخ: 72، الاعلام 1/ 213، الاصابه 1/ 213، تهذيب الاسماء 1/ 142.

[2]- يحيى بن ابى دحية الكلبى كوفى از پدرش و شعبى و ابى اسحاق سبيعى و ... روايت كرده، و عبد الرحمن محاربى ازو روايت كرده است. الاكمال 2/ 134.

[3]- جبّانة( به كسر و تشديد) نام محلاتى در كوفه است مانند: جبانه كندة مشهور، جبانة السبيع، كه مختار را در آن جا روزى بود، جبانه ميمون ... جبانه عرزم ... و جبانه سالم و غير آن همه در كوفه است. معجم البلدان 2/ 99- 100.