اسم الکتاب : لهوف ت میر ابو طالبی المؤلف : سید بن طاووس الجزء : 1 صفحة : 173
شديد؟! به خدا كه دلهايتان گرفتار قساوت و جگرهاتان زمختى
يافته، و بر دلهايتان و گوشهايتان و چشمهايتان مهر خورده، و شيطان اين (جنايتتان)
را برايتان آراسته و بر چشمهايتان پرده سيه فرو افكنده، پس هرگز هدايت نخواهيد
يافت.
هلاك باديد، اى كوفيان،
كدام ميراث رسول اللَّه 6 پيش شما بوده يا بر اساس كدام
كينهجويى كه با برادرش على بن ابى طالب 7 جدّ من و دو فرزندش (حسن و
حسين) عترت اخيار پيامبر صلوات اللَّه و سلامه عليهم اين همه عناد ورزيديد، كه
مباهاتگر شما بدان افتخار ورزيده و بگويد:
نحن قتلنا عليّا و بنى علىّ
بسيوف هنديّة و رماح
ما با شمشيرهاى هندى و
نيزهها على و فرزندان او را كشتيم
و سبينا نساءهم سبى ترك
و نطحناهم فاىّ نطاح
و زنانشان را چون اسيران
ترك اسير كرده، با آنان جنگ كرديم چه جنگى! به دهانت اى گوينده شن و سنگ و خاك
بادا، به كشتن گروهى كه خدا آنان را تزكيه فرموده و پليدى را از آنان برده، چه
زيبا پاكشان كرده افتخار مىكنى، خويشتن بدار و بر سرگين خود چون سگى بنشين آن
چنان كه پدرت بود، همانا براى هر مرد همان چيزى خواهد بود كه به دست آورده و
دستهايش از پيش فرستاده است.
واى بر شما! آيا بر آنچه
خدا از فضيلت به ما داده حسادت ورزيديد؟!
فما ذنبنا ان جاش دهرا بحورنا
و بحرك ساج لا يوارى الدّعامصا
گناه ما چيست اگر درياى
(فضائل) ما به تلاطم درآمده، و درياى شما كوچكترين جنبنده ندارد اين فضل خداست كه
به هر كس بخواهد دهد و خدا صاحب فضل عظيم است، و آن كس كه خدا براى او نورى قرار
ندهد مر او را نورى نخواهد بود.
گويد: نالهها به گريه
بلند شد در حالى كه مىگفتند: اى دختر پاكان بس است، دلهاى ما را به آتش كشيده، و
گردنهاى ما را داغ، و درون ما را سوزاندى، و او خاموش شد.
[خطبه ام كلثوم سلام
الله عليها]
گويد: امّ كلثوم دخت
علىّ در همان روز از وراى پوشش جهاز محمل به سخن
اسم الکتاب : لهوف ت میر ابو طالبی المؤلف : سید بن طاووس الجزء : 1 صفحة : 173