اسم الکتاب : لهوف ت میر ابو طالبی المؤلف : سید بن طاووس الجزء : 1 صفحة : 162
[عاقبت كار حاضرين در صحنه كربلا]
ابن رياح[1] روايت كرده:
كورى را ديدم كه در صحنه كربلا حاضر بود و از علّت كورى از وى پرسيده شد؟
گفت: در روز عاشورا در
كربلا حضور داشتم بدون اينكه از نيزه و شمشير و تير استفاده كنم، بعد از شهادت
امام، به خانهام بازگشتم و بعد از نماز عشاء خفتم.
در رؤيا ديدم يكى گفت:
دعوت پيامبر را اجابت كن.
گفتم: مرا با او چكار؟
گريبانم را گرفته و كشيد و نزد پيامبر برد، ديدم پيامبر 6 در
بيابانى نشسته، و آستينها را تا آرنج بالا زده و حربهاى در دست دارد، فرشتهاى در
نزدش ايستاده و شمشيرى از آتش بدست دارد و ياران نه نفرى مرا مىكشد و بر هر كس كه
شمشير آتشين فرود مىآورد آتش مىگيرد و شعلههاى آتش از وى بلند مىشد.
جلو رفتم و نزدش بر زانو
نشستم و گفتم: السّلام عليك يا رسول اللَّه، جوابم نفرمود و مكث طولانى نمود.
بعد سر را بالا كرد و
فرمود: اى دشمن خدا انتهاك حرمتم كرده عترتم را كشته و رعايت حقّم را ننموده و
كردى آنچه كردى.
گفتم: يا رسول اللَّه،
به خدا كه شمشيرى نزده و نيزهاى را فرود نياورده و نيزهاى نيانداختم.
فرمود: راست گفتى، و
ليكن سياهى لشكر بودى، نزديكم بيا، نزديكش شدم، طشتى پر از خون ديدم، فرمود: اين
خون فرزندم حسين است، از آن خون در چشمم كشيد از خواب جستم از آن زمان تا كنون
چيزى را نمىبينم.
از امام صادق 7 از پيامبر 6 است كه فرمود: در روز قيامت براى فاطمه
3، قبّهاى از نور بر افراشته شود، و حسين 7 در حالى كه سر
مطهّر خود را در دست دارد
[1]- او عطاء بن أبي رياح از تابعان و بردهاى
سياه بود كه در يمن زاده شد و در مكه رشد كرد.
فتوا دهنده كسان خود بود. به سال
114 ه در مكّه درگذشت.