اسم الکتاب : لهوف ت میر ابو طالبی المؤلف : سید بن طاووس الجزء : 1 صفحة : 163
مىآيد، فاطمه چون او را بيند بانگى سخت برآورده نعرهاى زند
كه در جمع حاضر فرشتهاى مقرّب و پيامبر مرسلى نماند جز آن كه بگريد، خدا تمثال
حسين را در زيباترين صورت درآورد، و او بدون رأس با دشمنش مخاصمه فرمايد، بعد
خداوند كشندگان او و تجهيزگران و شركاى در خون مقدّس او را برايم جمع كند، و من تا
نفر آخر آنان را بكشم، بار ديگر زنده شوند و امير المؤمنين 7 آنان را
بكشد، باز هم زنده شوند، و حسن 7 آنان را بكشد، باز هم زنده شوند و
حسين 7 آنان را بكشد، باز هم زنده شوند، هيچ يك از ذرّيّه ما نماند جز
آن كه آنان را بكشد، در اين جا هست كه خشمها فرو نشسته اندوه فراموش گردد.
بعد امام صادق 7 فرمود: خدا رحمت كند شيعيان ما را، به خدا كه آنان مؤمنانند، آنانند كه در
مصيبت و حزن و اندوه ما در تمام پهنه غم شريك ما باشند.
از پيامبر 6 است كه فرمود: در روز قيامت فاطمه 3 در ميان جمعى از زنان
مىآيد.
خطاب آيد: در بهشت داخل
شو.
گويد: به بهشت نمىروم
تا بدانم بعد از من با فرزندانم چه كردهاند.
خطاب رسد: در قلب قيامت
نظرى كن، نظر به حسين 7 افكند و مىبيند كه ايستاده و سر در بدن ندارد،
فاطمه فريادى بر آورد، و بانگ من براى فريادش بلند شود، فرشتگان نيز به فرياد
آيند.
در روايت ديگر: فاطمه
3 ندا مىكند: واى پسرم! واى ميوه دلم. گويد: اين گاه خدا به خشم آيد،
آتشى را به نام هبهب فرمان دهد، آتشى كه هزار سال بر آن دميده شده تا آن كه سياه
گرديده، هرگز راحتى در آن راه نيافته و غمى از آن خارج نشود.
فرمان رسد: كشندگان حسين
7 را فرو گير، آتش آنان را فرو مىگيرد و چون در جوف آن قرار گرفتند،
بانگى بر آورد سخت، و بانگ سخت آنان نيز برآيد و زفير آتش و آنان به گوش رسد.
قتله حسين 7
با زبانهاى تيز و رسا و گويا مىگويند: چرا پيش از بت پرستان آتش
اسم الکتاب : لهوف ت میر ابو طالبی المؤلف : سید بن طاووس الجزء : 1 صفحة : 163