اسم الکتاب : کشف الیقین ت آژیر المؤلف : علامه حلی الجزء : 1 صفحة : 347
يزيد بن عبد الملك نوفلى[1]-
به نقل از پدرش مىگويد كه جدّش گفته است: بر فاطمه (س) دختر پيامبر خدا 6 وارد
شدم و او در سلام بر من پيشدستى كرد و گفت:
پدرم در زمان حياتش
فرمود: هر كه بر من و بر تو [فاطمه] سه روز سلام كند، بهشت از آن اوست. راوى
مىگويد: به او گفتم: اين در زمان حيات او و توست يا پس از مرگ او و تو؟
گفت: در زمان حيات و پس
از مرگمان.
هنگامى كه اين آيه شريفه
نازل شد:[2]- لا
تَجْعَلُوا دُعاءَ الرَّسُولِ بَيْنَكُمْ كَدُعاءِ بَعْضِكُمْ بَعْضاً[3]-، فاطمه (س)
فرمود: هيبت، مرا گرفت كه بگويم اى پدر و به او گفتم اى رسول اللَّه. پس پيامبر
6 روى به من كرد و فرمود: دختركم اين آيه در باره تو و خانوادهات نازل نشده
است، تو از منى و من از تو، اين آيه براى اهل ستم و تنآسايى و تكبّر نازل شده
است، پس بگو: اى پدر! كه اين گونه خطاب كردن تو قلب مرا خشنودتر و پروردگار را
راضىتر مىگرداند. سپس پيامبر 6 پيشانى مرا بوسيد و آب دهانش را بر من بسود به
گونهاى كه ديگر از آن پس به عطر، نيازم نيفتاد.
مبحث بيست و يكم:
پيرامون اخبار مربوط به آيات نازل شده در حق على (ع) به نقل از جمهور:
خوارزمى[4]- به نقل از
ابن عبّاس مىگويد كه: هيچ گاه آيه يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا نازل نشد مگر
اين كه على (ع) در رأس آن قرار داشت و مصداق اتمّش به شمار مىآمد.
ابن مردويه حافظ[5]- به اسناد
خود از ابن عبّاس نقل مىكند كه گفته است: در قرآن آيهاى نيست مگر آن كه على (ع)
در رأس و پيشاپيش آن قرار دارد[6].
« اينك كه او سرور الّذين آمنوا و
رئيس و شريف و امير آنها به شمار است در ميان كسانى كه ايمان آوردهاند بىمانند
خواهد بود، زيرا سرور و امير و رئيس و شريف به پيش بودن، شايستهتر است از كسى كه
اين منزلتها براى او حاصل نيست، و به سبب اين كه چنين ويژگىهاى پسنديده و
زيبايى، موجب تقدّم و سيادت است و حال كه همه اين اوصاف در او گرد آمده است پس
پيروى از او سالمتر و دنباله روى از او به دورانديشى نزديكتر است.» شيخ مظفّر در
دلائل الصدق 2/ 315 مىگويد:
« اين دليل است بر امامت امير
المؤمنين، زيرا منظور از اين كه على( ع) رئيس و امير اين آيه مىباشد آن است كه او
رئيس كسانى است كه مورد خطاب قرآنند كه همانا مؤمنانى هستند كه او امير ايشان است.
نيز بنگريد به: صراط المستقيم 2/
53.
اسم الکتاب : کشف الیقین ت آژیر المؤلف : علامه حلی الجزء : 1 صفحة : 347