responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : غم نامه کربلا ت اللهوف علی قتلی الطفوف المؤلف : سید بن طاووس    الجزء : 1  صفحة : 83

شهادت هانى بن عروة

سپس ابن زياد فرمان قتل هانى بن عروه (ميزبان حضرت مسلم 7) را صادر كرد، مأموران ابن زياد او را (كه 89 سال داشت) براى كشتن حركت دادند، او در مسير راه به طور مكرّر قبيله مذحج را به كمك مى‌طلبيد و مى‌گفت: «اى قبيله مذحج كجاييد، امروز چرا قبيله مذحج به داد من نمى‌رسد، اى دودمان من به دادم برسيد.» مأموران [او را به بازار گوسفند فروشان بردند، در آنجا] به او گفتند: «اى هانى! گردنت را بكش!» (تا سرت را جدا كنيم.) هانى گفت: «من در دادن جان به شما بخشش نمى‌كنم، و در كشتن خود شما را يارى نمى‌نمايم.» در اين هنگام غلام عبيد اللَّه بن زياد كه نامش رشيد بود، شمشيرش را بلند كرده و بر گردن هانى رحمة اللَّه فرود آورد، و او را شهيد كرد.[1]

اشعارى جانسوز در سوگ مسلم 7 و هانى‌

عبد اللَّه بن زبير اسدى، و به قولى فرزدق (شاعر معروف) اشعار زير را در سوگ جانسوز حضرت مسلم 7 و هانى رحمة اللَّه سرود و خواند:


[1]. شيخ مفيد( ره) در كتاب ارشاد مى‌نويسد: غلام ابن زياد به نام رشيد با شمشير بر گردن هانى( ره) زد، ولى آن ضربه كارگر نشد، هانى در اين حال گفت:« الى اللَّه المعاد، اللّهمّ الى رحمتك و رضوانك، بازگشت به سوى خداست، خدايا به سوى رحمت و خوشنودى تو آيم.» در اين هنگام آن غلام، ضربه دوم خود را برگردن هانى فرود آورد، و او را به شهادت رساند.( ترجمه ارشاد مفيد، ج 2، ص 65)( مترجم).

اسم الکتاب : غم نامه کربلا ت اللهوف علی قتلی الطفوف المؤلف : سید بن طاووس    الجزء : 1  صفحة : 83
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست