responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : غم نامه کربلا ت اللهوف علی قتلی الطفوف المؤلف : سید بن طاووس    الجزء : 1  صفحة : 216

مى‌گويد: هنگامى كه نزديك مدينه رسيديم، امام سجّاد 7 بارها را گشود و خيمه‌اش را بر پا ساخت، و بانوان را پياده نمود، سپس به من فرمود:

رحم اللَّه اباك كان شاعرا فهل تقدر على شى‌ء منه‌

؟، خداوند پدرت را رحمت كند، شاعر بود، آيا تو نيز به چيزى از شعر توانايى دارى؟

عرض كردم: آرى من نيز شاعر هستم.

امام سجّاد 7 فرمود: وارد مدينه شو، و خبر شهادت امام حسين 7 را به مردم مدينه ابلاغ كن.

بشير مى‌گويد: سوار بر اسبم شدم، و به سوى مدينه تاختم تا وارد مدينه شدم، وقتى كه به مسجد النّبى رسيدم، صدايم را به گريه بلند كردم و اين شعرها را خواندم:

يا أَهْلَ يَثْرِبَ لا مُقامَ لَكُمْ‌ بها

قتل الحسين فادمعى مدرار

الجسم منه بكربلا مضرّج‌

و الرّأس منه على القناة يدار

«اى اهل مدينه! ديگر در مدينه نمانيد، زيرا حسين 7 كشته شد از اين رو اشكهايم مانند باران روان است.

پيكر او در كربلا به خون آغشته شد، و سر او بر بالاى نيزه در شهرها در گردش است.» سپس گفتم: «اين على بن الحسين 7 است كه با عمّه‌ها و خواهرهايش نزديك شما پشت ديوارهاى مدينه مى‌باشند، و من از سوى او نزد شما آمده‌ام تا شما را به مكان او راهنمايى كنم.» وقتى كه مردم مدينه اين خبر را شنيدند، همه از زن و مرد از مدينه خارج شدند، حتّى هيچ بانويى در خانه نماند، از پشت پرده حجابها

اسم الکتاب : غم نامه کربلا ت اللهوف علی قتلی الطفوف المؤلف : سید بن طاووس    الجزء : 1  صفحة : 216
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست