اسم الکتاب : غم نامه کربلا ت اللهوف علی قتلی الطفوف المؤلف : سید بن طاووس الجزء : 1 صفحة : 217
بيرون آمدند، در حالى كه موهايشان را پريشان كرده بودند، و با
ناخنهايشان صورتشان را مىخراشيدند، و سيلى بر صورت مىزدند، و صدا و شيونشان به
وا ويلا بلند بود، من بعد از رسول خدا 6 هرگز نديده
بودم كه مدينه اين گونه سرتاسر پر از صداى گريه و شيون گردد، و روزى را براى
مسلمانان تلختر از آن روز مشاهده نكرده بودم.
اشعار جانسوز بانويى
از مدينه و گفتگوى او با بشير
بشير مىگويد: دخترى را
ديدم كه براى مصيبت شهادت حسين 7 نوحهسرايى مىكرد و مىگفت:
نعى سيّدى ناع نعاه فاوجعا
فامرضنى ناع نعاه فافجعا
أ عينىّ! جودا بالمدامع و اسكبا
و جودا بدمع بعد دمعكما معا
على من دهى عرش الجليل فزعزعا
فاصبح هذا المجد و الدّين اجدعا
على ابن نبىّ اللَّه و ابن وصيّه
و ان كان عنّا شاحط الدّار اشسعا
«خبر
دهنده شهادت مولايم (حسين 7) را به من خبر داد و دلم را به درد آورد و
مرا بيمار و دردمند نمود.
اى دو چشمانم! در ريختن
اشك دريغ نكنيد و فراوان اشك بريزيد، و به طور مكرّر و پيوسته اشكتان جارى باشد.
براى آن كسى كه مصيب
جانسوزش به عرش خدا رسد و آن را به لرزه درآورد. و بر اثر اين مصيبت اعضاى مجد و
شوكت دين بريده شد.
آرى اشك بريزيد براى
مصيبت پسر پيامبر 6 و پسر وصيّ پيامبر، على 7 گر چه او از شهر و ديارش دور شده است.» سپس آن دختر به من گفت: اى خبر
دهنده! اندوه ما را در مورد ابا عبد اللَّه الحسين 7 تازه كردى، و
زخمهايى را كه هنوز خوب نشده
اسم الکتاب : غم نامه کربلا ت اللهوف علی قتلی الطفوف المؤلف : سید بن طاووس الجزء : 1 صفحة : 217