اسم الکتاب : غم نامه کربلا ت اللهوف علی قتلی الطفوف المؤلف : سید بن طاووس الجزء : 1 صفحة : 211
يزيد: آرى.
سفير روم: بدان كه من شب
گذشته پيامبر شما را در خواب ديدم به من فرمود:
«يا نصرانىّ انت من
اهل الجنّة
، اى نصرانى تو از اهل
بهشت هستى.» از سخن پيامبر اسلام 6 تعجّب كردم، و اكنون
گواهى مىدهم كه معبودى جز خداى يكتا و بىهمتا نيست، و همانا محمّد 6 رسول خدا است. در اين هنگام آن سفير تازه مسلمان از جاى خود جست
و سر مقدّس امام حسين 7 را برداشت و به سينهاش چسبانيد، آن را
مىبوسيد و گريه مىكرد، تا اينكه [يزيد دستور داد او را بكشند و] كشته شد.[1] و به اين
ترتيب به شهادت رسيد.
گفتار جانسوز امام
سجّاد 7 به منهال
روزى امام سجّاد 7 از بازار دمشق عبور مىكرد ناگاه منهال بن عمرو (از شيعيان سرشناس كوفه)
را ملاقات نمود، منهال پرسيد: «اى پسر رسول خدا! روزها را چگونه به شب مىرسانيد؟»
امام سجّاد 7 پاسخ داد:
امسينا كمثل بنى
اسرائيل في آل فرعون، يذبّحون ابنائهم و يستحيون نسائهم
، روز را به پايان
رسانديم كه مثل ما همانند بنى اسرائيل در ميان فرعونيان است، كه فرزندانشان را سر
مىبريدند و زنانشان را زنده نگه مىداشتند.[2]
[1]. طغيان و قلدرى يزيد به گونهاى بود كه
كوچكترين تمجيد از امام حسين( ع) موجب قتل مىشد، از اين رو چنان كه گفته شد، سه
نفر در اين راه به شهادت رسيدند كه عبارتند از 1- پيرمرد تائب 2- مرد شامى 3- سفير
روم.( مترجم).
[2]. در آيه 49 بقره و 6 ابراهيم، به اين مطلب
اشاره شده است.
اسم الکتاب : غم نامه کربلا ت اللهوف علی قتلی الطفوف المؤلف : سید بن طاووس الجزء : 1 صفحة : 211