اى يافته از جام صفا شادى مى
و ز رنج خماران فراغت شده طى
زنهار مخور غصه كه در علم خدا
دارد شب تيره روز روشن از پى
***
رندى[1] كه چه من أهل توكل باشد
هر خار كه پيش او رسد گل باشد
آنگاه شوى أهل توكل كه تو را
در هر غم و محنتى تحمل باشد
سختى و آسايش همراهاند 631- اگر روزگار فشارت داد در انتظار پيروزى باش، زيرا پيروزى براى كسى كه منتظرش باشد فرود مىآيد.
632- اگر زيانى به تو رسيد و به خسارت گرفتار شدى، صبر كن كه آسايش و جبران را دنبال دارد.
از بخت بد خويش اگر لت[2] يابى
و ز دشمن و دوست تاب خجلت يابى
آزرده مشو كه گر بر آن صبر كنى
ناگاه ز غيب فتح و دولت يابى
633- چه بسيار سالمى كه از درد كم مىنالد و چه بسيار گلايهكنندهاى كه شب نخوابيده است.
634- و چه افراد زيادى كه شب سالم بودند و سحر به بلاء گرفتار گرديدند.
[1]- رند به كسر را و سكون نون به معناى زرنگ و حيلهگر.
[2]- لت مثل كلمه صد به معناى لطمه و سختى.