اسم الکتاب : تسلیة العباد در ترجمه مُسکن الفؤاد المؤلف : شهید ثانی الجزء : 1 صفحة : 55
باب دويّم در صبر است و آنچه ملحق به اوست
«صبر» در لغت، حبس نفس
راست از بيتابى و جزع در امورى كه ناگوار است و منع مىكند باطن را از اضطراب، و
ظاهر را از حركات غير عاديه ناصواب و متنوع به سه نوع مىشود:
اول، صبر عوام است و آن
حبس نفس است و خويشتندارى بر وجه چالاكى و اظهار ثبات و بيباكى در حوادث روزگار و
خورسندند كه عوام از مردم صورت حالشان را پسنده دارند يَعْلَمُونَ ظاهِراً
مِنَ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ هُمْ عَنِ الْآخِرَةِ هُمْ غافِلُونَ[1]: «مىبينند
ظاهرى از زندگانى دنيا را و ايشان از آخرت غافلانند.» دويّم، صبر عبّاد و زهّاد
است و پرهيزگاران و ارباب دانش تا به ثواب آخرت نائل شوند و ذخيره طاعت حاصل
نمايند: إِنَّما يُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَيْرِ حِسابٍ[2]: به درستى كه
مزد ايشان بيرون از حساب، كاملا داده مىشود.
مترجم اين شعر را از
مثنوى مولوى رومى در اين مقام مىنگارد:
صبر تلخ آمد و ليكن عاقبت
ميوه شيرين دهد پر منفعت
سيّم، صبر عارفانى است
كه بسيارى از ايشان از آنچه ناگوار طبائع است لذتها مىبرند و آنچه را خداى عز و
جل به آن مخصوصشان دارد، به چشم رضا مىنگرند: و بشر الَّذِينَ إِذا
أَصابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ
أُولئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ أُولئِكَ هُمُ
الْمُهْتَدُونَ[3]: «بشارت رسان
اى پيغمبر من صاحبان صبرى را كه