اسم الکتاب : الطرائف ت داود إلهامی المؤلف : سید بن طاووس الجزء : 1 صفحة : 250
و احمد
بن حنبل در مسند خود[1] و هيثمى در مجمع خود[2] نقل كردهاند.
در بعضى از آنها اين زيادى نيز آمده كه: على
7 وقتى كشته «ذو الثديه» را آورد از مردم پرسيد چه كسى اين مرد را
مىشناسد، مردى عرض كرد من او را مىشناسم نامش «حرقوس» است و مادرش اينجا است،
فرمود: برويد مادرش را بياوريد و چون آوردند فرمود: اين كيست؟ عرض كرد نمىدانم
پسر كيست؟ براى اين كه من در جاهليت گوسفندانم را در ربذه مىچراندم، چيزى مانند
ظلمت به رويم افتاد و من به اين پسر حامله شدم[3].
در روايتى كه عده زيادى از علماى اهل سنت در
كتابهاى خود نقل كردهاند، آمده است كه: «زيد بن وهب» (يكى از لشكريانى كه در جنگ
با خوارج با على 7 بوده) گفت: روزى على 7 فرمود: ايها
الناس من از رسول خدا شنيدم كه فرمود: به زودى طائفهاى از امت من خروج مىكنند كه
قرائت قرآنشان هيچ ربطى به قرائت قرآن شما ندارد، و نماز و روزهشان ربطى به نماز
و روزه شما ندارد ولى قرآن مىخوانند به خيال اين كه قرآن دوست ايشان است و حال
آنكه دشمن ايشان است نمازشان از گلويشان تجاوز نمىكند، از اسلام چنان به سرعت
بيرون مىروند كه تير از كمان، و اگر آن لشكرى كه با ايشان بر مىخورند بدانند كه
بر زبان پيامبرشان چه سرنوشتى براى ايشان تقدير شده، ديگر دست از عمل بر مىدارند
و نشانه آن مردم اين است كه در ميانشان مردى است كه بازوئى بدون ساعد دارد و آخر
بازويش يعنى روى شانهاش- چيزى شبيه به لوله پستان زنان است و روى آن مويهائى سفيد
روئيده- تا آنجا كه فرمود: پس يك ديگر را مىكشند و از مردم جز دو نفر كشته
نمىشوند.
بعد از پايان جنگ، على 7 فرمود:
برويد و آن «مجدع- كسى كه دستش ناقص است- پيدا كنيد اصحاب رفتند و كشته او را
نيافتند، خود آن حضرت