باز احمد بن حنبل در مسند خود از «عبد
اللَّه بن بريدة» از پدرش روايت كرده كه گفت: رسول خدا 6 دو گروه را به طرف يمن گسيل داشت، در يكى على بن ابى طالب سر كرده آنان بود و
در ديگرى خالد بن وليد. فرمود: اگر بهم برخورديد على امير هر دو گروه باشد و اگر
به هم برنخورديد، هر يك امير لشكر خود باشد. بريدة مىگويد: به قبيله بنى زيد از
اهل يمن برخورديم و با آنان جنگيديم، و خداوند مسلمانان را پيروزى داد، پس عدهاى
را بعد از قتال اسير كرديم على 7 زنى از اسرا را براى خود انتخاب كرد.
بريدة مىگويد: خالد بن وليد جريان را به
رسول خدا 6 نوشت و توسط من به سوى رسول خدا فرستاد، من
وقتى به آن حضرت رسيدم و نامه را دادم، ديدم كه بعد از خواندن آن آثار غضب در
چهرهاش نمودار شد، عرض كردم يا رسول اللَّه من در پناه توأم، شما مرا به جنگ
فرستادهايد و دستور فرموديد از امير خودم اطاعت كنم، من هم از او اطاعت كرده
نامهاش را به شما رساندم، رسول خدا فرمود: زنهار هيچ وقت از على 7
بدگوئى مكن و بدان كه