اسم الکتاب : دو دوتا، چهارتا المؤلف : پوریزدی، رحمت الجزء : 1 صفحة : 75
دست،
نمونه خوبی برای تفاوت آفرینش و درعینحال، نیاز آدمها
به یکدیگر است؛ و هرکس دارای استعدادها و تواناییهای
گوناگونی هست.[1]
توی هفتآسمان
یک ستاره هم ندارد.
وقتی بخواهند فقر و
تنهایی کسی را بگویند از این مثل استفاده میکنند.
آسمان به این وسعت حتی یک ستاره هم چشمک به این فرد نمیزد.
البته ناگفته پیداست که تمام ستارگان به آدمیزاده چشمک میزنند
تنها این آدم است که باید همت و امید داشته باشد تا به آن دست
یابد.
حرف را
باید هفت مرتبه قورت داد.
شایسته است قبل از
اینکه حرفی به زبان آورده شود. خوب فکر کرد و اندیشید و
به آثار و عواقب آن نگاه کرد سپس لب به سخن گشود. هفت مرتبه قورت دادن
یعنی؛ زمان، مکان، مخاطب و... را سنجید.
از هفتخوان رستم
گذشتن.
در شاهنامه فردوسی نوشتهشده
است، هنگامیکه رستم برای نجات کیکاووس به مازندران میرفت،
هفت گرفتاری سخت و خطرناک را پشت سرد گذاشت.
این هفت مرحله را هفتخوان
گفتهاند که عبارتاند از:
۱. کشته شدن
شیر وحشی بهوسیله رخش، اسب رستم.۲. تشنگی
شدید رستم و رفع آن.۳. کشته شدن اژدها به دست رستم.۴. کشته شدن
زن جادوگر به دست رستم.۵. گرفتار شدن اولاد به دست رستم.۶. جنگ با
ارژنگ دیو و پیروزی بر او.۷. کشته شدن دیو
سفید به دست رستم.