اسم الکتاب : شرح مثنوى المؤلف : شهيدى، سید جعفر الجزء : 1 صفحة : 114
به عيادت رفتن كر بر همسايه رنجور خويش
مرحوم فروزانفر در مأخذ قصص و تمثيلات مثنوى داستان را نياورده.
نيكلسون نويسد: من اصل حكايت را در داستانهاى قديم نيافتم. كريستين سن داستان را
به محبوب القلوب ارجاع مىدهد. اين داستان را غرس النعمه محمد بن هلال صابى (وفات
480 ه ق) چنين آورده است:
محمد بن عبد الملك بيمار شد. احمد بن خالد كه كر بود به عيادت او رفت
و پرسيد:
- چگونهاى؟
- حالى بد دارم.
- الحمد للَّه، كدام يك از پزشكان به ديدنت مىآيند؟
- ابليس!- مبارك رفيقى است. چه براى تو تجويز كرده است؟
- آجر كوبيده.
- سبك و نيكوست آن را بگير و از دست مده.
(الهفوات النادرة، ص 253)
آن كرى را گفت افزون مايهاى
كه تو را رنجور شد همسايهاى
گفت با خود كر كه با گوش گران
من چه دريابم ز گفت آن جوان
اسم الکتاب : شرح مثنوى المؤلف : شهيدى، سید جعفر الجزء : 1 صفحة : 114