اسم الکتاب : تحفة الأحباب (شرح فارسی بر تشريح الافلاك شیخ بهائی) المؤلف : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد الجزء : 1 صفحة : 40
تحتانى آنستكه زير افق باشد.
قوله: بعدهما
عن القطبين كبعدهما عنها: ضمير در «بعدهما» به فوقانى و تحتانى راجع است و مقصود
از «قطبين» قطب شمالى و جنوبى مىباشد.
و حاصل مقصود
مرحوم مصنّف اينست:
هرمداريكه
فاصلهاش از قطب شمال و جنوب مثل ارتفاع و انحطاط قطب شمال و جنوب از افق باشد،
مسلّما با دائره افق از فوق و تحتش مماسّ مىشود بنابراين مدارى كه بقدر ده درجه
از قطب شمال مرتفع باشد قطعا با افقى كه از اين قطب بمقدار ده درجه انحطاط داشته
باشد مماسّ مىگردد چنانچه مدارى كه بمقدار ده درجه از قطب جنوب انحطاط داشته باشد
يقينا با افقى كه از اين قطب بمقدار ده درجه ارتفاع داشته باشد مماسّ مىگردد و
بهمين قياس مىتوان مدارات مماسّ با آفاق را مشخّص و معيّن نمود.
قوله: منحطّا
نصفها عن المتوسّطة بين الفوقانى و قطبه فتكون ابديّة الظّهور: كلمه «منحطّا»
منصوبست تا حال باشد از ضمير در «ماست» و ضمير «نصفها» به دائره افق راجع بوده و
مقصود از «متوسّطة» مدارات متوسّطه است و از «فوقانى» مدار فوقانى مىباشد و كلمه
«بين» ظرف است و متعلّق به «استقرّ» و صفت است براى «المتوسّطة» و كلمه «قطبه»
معطوف است به «الفوقانى» و ضمير مضاف اليه به «فوقانى» راجع است و ضمير مستتر در
«فتكون» به «المتوسّطة» عود مىنمايد.
قوله: و مرتفعا
عن نظائرها فتكون ابديّة الخفاء: كلمه «مرتفعا» معطوفست به «منحطّا» بنابراين حال
است از ضمير در «ماست» و ضمير در «نظائرها» به متوسّطه عود نموده و مقصود از كلمه
«نظائر» مداراتى است كه نظير مدارات متوسّطه در فوق بوده منتهى در تحت افق و در
قسمت جنوبى هستند همانطوريكه مدارات متوسّطه در جانب شمال مىباشند و ضمير در
«فتكون» به «نظائرها» عود مىنمايد.
قوله: قاطعة
للبواقى بمختلفين الخ: كلمه «قاطعة» منصوبست تا حال باشد از ضمير در «ماست» اعمّ
از آنكه حال متداخل فرض شود يا مترادف، و منظور از «البواقى» مدارات باقيه مىباشد
و ضمير در «بهما» به مختلفين عود مىنمايد و كلمه «الّا نادرا» استثناء است از
«مختلف».
اسم الکتاب : تحفة الأحباب (شرح فارسی بر تشريح الافلاك شیخ بهائی) المؤلف : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد الجزء : 1 صفحة : 40