اسم الکتاب : ترجمه مصباح الانس ابن فناري (شرح مفتاح الغيب صدرالدين قونوى) المؤلف : خواجوي، محمد الجزء : 1 صفحة : 337
داراى وجودى نيستند، اثر معدوم را در عين
موجود- و در آنچه كه از هر وجهى موجود است- بنگر تا شگفتىهاى عجيبى كه خردها و
خردمندان را حيرتزده و سرگشته مىكند مشاهده كنى.
فصل دوّم در تعيّن دوّم
38/ 4 گويد (يعنى فرغانى): چون وحدتى كه از آن احديت پديد آمده اولين
تعين ذات اقدس است- بدون شرط- و نيز اولين مرتبه آن و نفس (عين) قابليتى است كه
نسبت بطون و ظهور بدان برابر است، صرافت احديت به ذات خود و به حكم قابليتش براى
ظهور در آن پنهان گرديده است، لذا جز تجلى اول و اجمال كمال ذاتى و وحدت آن را- به
واسطه اندراج نسبتهاى واحديت- نمىپذيرد، از اين روى قابل كثرت- اگر چه نسبى
باشد- و پذيراى كمال اسمائى- به واسطه تحقق و ثبوتش بر حكم تكثر- نمىباشد.
39/ 4 و چون محبت اصلى كه تعبير از آن به «احببت- دوست داشتم» شده
حامل اين تجلى اول و برانگيزاننده آن بر توجه- براى تحقق و ثبوت كمال اسمائى
تفصيلى- مىباشد و در توجهش به محلى قابل برخورد نكرد؛ به قوه و نيروى ميل عشقى به
اصل خودش بازگشت، جز آنكه به واسطه آن قوه عشقى؛ حكم ظهور كه تعبير از آن به رحمت
ذاتى شده بر حكم بطون كه تعبير از آن به نهايت باطن غضب كه (رحمت بر آن) پيشى دارد
غلبه يافت، لذا تجلى- به قوه و نيروى محبت اصلى- از عينى كه شبيه واحديت است تعين
يافت، تعيّنى كه قابل و پذيراى تحقق مطلوب نهايى او- يعنى كمال اسمائى- مىباشد.
40/ 4 و اين تعين همان قابل و پذيراى دوم است كه جامع بين دو طرف حكم
اجمال و وحدت- و بين مقابل آن دو يعنى تفصيل و كثرت- مىباشد، لذا در اين قابلى كه
صورت تعين اول و سايه آن است؛ صورت تجلى اول و سايه آن ظاهر گشت، هم چنان كه
(تجلى) اول از باطن و حقيقت غيب- كه همراه آن اثرى از ظلمت غيب و اطلاق هست- ظاهر
گشت؛
اسم الکتاب : ترجمه مصباح الانس ابن فناري (شرح مفتاح الغيب صدرالدين قونوى) المؤلف : خواجوي، محمد الجزء : 1 صفحة : 337