اسم الکتاب : ترجمه شرح دعاى سحر المؤلف : فهري، سيد احمد الجزء : 1 صفحة : 52
نفرت، «همه اشياء در هلاكتاند مگر وجه او».
پس آن وجهى كه پس از استهلاك تعينها و فانى شدن ماهيات باقى مىماند همان جهت و
ربط وجوبى است كه در او بود ولى استقلال در تقوّم و تحقق نداشت و مستقلا هيچ حكمى
نداشت. پس اشياء از اين نظر عبارت از اوست، كه از پيغمبر 6 و
سلّم روايت شده كه فرمود: «اگر به زمين پايينتر فرود شويد هر آينه بر خدا فرود
خواهيد آمد».
پس اوست هويت مطلقه و زيبايى تمام؛ و براى غير او هيچ هويت و زيبايى
نيست، و جهان از جهتى كه غير اوست نه زيبايى دارد و نه هويت و نه وجود و نه حقيقت،
بلكه خيال اندر خيال است. و كلى طبيعى هم در خارج وجود ندارد، و وقتى وجود نداشته
باشد چگونه زيبايى و نور و شرف و ظهور خواهد داشت؟ بلكه همگى نقصان است و قصور است
و هلاكت و بىنامى و بىنشانى.
روشنگرى در فرق ميان بهاء و جمال
برخى از صفات الهى را بر ديگر صفات، احاطه تام هست، مانند ائمه سبعه[1]. و برخى از آنها اينچنين نيست گرچه
هم محيط است و هم محاط. و با توجه به اين نكته مىتوان فرق ميان صفت بهاء و صفت
جمال را به دست آورد، به اين معنى كه بهاء عبارت است از نور و تابش و روشنى كه جهت
بروز و ظهور در آن ملاحظه گرديده و مأخوذ شده باشد؛ بر خلاف جمال كه جهت ظهور در
آن ملاحظه نشده
[1] -ائمه سبعه چنانكه حضرت امام در شرح جمله اللّهم
انّى أسئلك من قدرتك ...