و اندر تورات است كچون [خداى تعالى] بنده را دوست دارد نوحهگرى اندر دلش بپاى كند[1] و چون بنده را دشمن دارد مطربى اندر دلش بپاى كند[2].
و روايت كنند كى پيغامبر صلّى اللّه عليه و سلّم پيوسته اندوهگن بودى و دائم بفكرت بودى.
بشر بن الحارث گويد اندوه پادشاهيست چون جائى قرار گرفت رضا ندهد كه هيچيز بازو قرار گيرد[3].
و گفتهاند هر دل كى اندر وى اندوه نباشد خراب شود همچون سرائى كه اندرو ساكن نباشد خراب شود.
بو سعيد قرشى گويد گريستن اندوه نابينا [كند] و گريستن شوق چشم را پوشيده كند[4] و ليكن كور نكند[5]. قال اللّه تعالى و ابيضّت عيناه من الحزن فهو كظيم.
ابن خفيف گويد اندوه بازداشتن نفس است در طلب طرب.
رابعه مردى را ديد كه همىگفت وا اندوها گفت [بگوى] اى وا بىاندوها اگر اندوه بودى زهرهات نبودى كه نفس بزدى.
سفيان بن عيينه گويد اگر اندوهگنى اندر امّتى بگريد بر آن امّت، حق رحمت كند بگريستن او.
داود طائى را غلبه حال وى اندوهگنى بودى، شب اندر آمدى گفتى الهى اندوه تو بر همه اندوهها غلبه گرفت و خواب از من ببرد.
[1] - مب: در دل او بنياد كند.
[2] - متن عربى: و اذا ابغض عبدا جعل فى قلبه مزمارا. و چون بندهاى را دشمن دارد در دل او نى و مزمارى نهد. ظاهرا نسخه هر دو مترجم( زمار) بوده است كه مبالغه زامر است.
[3] - مب: چون جائى فرود آيد نخواهد كه هيچكس با وى بود.
[4] - مب: چشم پوشاند.
[5] - اصل: نابينا كند.