اسم الکتاب : تحف العقول ت جعفری المؤلف : ابن شعبه حرّاني الجزء : 1 صفحة : 238
آن شمرده مىشود. و آراستگى فرد خردمند به سبب عقل اوست، و
زيبائى رفتارش در [زير] زبان او نهفته است. و لا قوّة إلّا باللَّه العليّ العظيم.
4- و امّا حقّ گوش تو
اين است كه آن را راه و طريقى به قلب خود سازى تا از جز سخن خوش كه در دلت خيرى
پديد آرد، يا رفتار و خوئى ستوده بدست آورد پاك و منزّهش بدارى، چون گوش درب ورودى
گفتار به قلب است كه انواع معانى، چه خوب و چه بد را بقلب ميرساند، و لا قوّة إلّا
باللَّه.
5- و امّا حقّ چشم تو
اين است كه آن را از هر ناروا و حرامى فرو بندى، و آن را جز در موارد عبرت انگيزى
كه در پرتو آن بينش يا دانشى مىيابى بكار مگيرى و فرسودهاش مسازى. زيرا چشم درب
ورودى عبرت است.
6- و امّا حقّ پاهايت
اين است كه با آن دو راه حرام مپوئى، و آن را مركب خود در راهى كه موجب خوارى
پويندگانش مىگردد نساخته و قرار ندهى. زيرا آن دو تو را حمل كرده و براه دين
ميكشانند. و [در پايان] جايزه از آن تو خواهد بود، و لا قوّة إلّا باللَّه.
7- و امّا حقّ دست تو
اين است كه آن را به حرام دراز مكنى كه با اين كار مستوجب كيفر خداوند در آخرت و
گرفتار ملامت و سركوفت مردم در دنيا مىگردى. و از امورى كه خداوند بر آن دو واجب
فرموده كوتاهش مساز، بلكه آن را با پرهيز از مباحات و اصرار بر مستحبّات، عزيز و
گرامى بدار. پس چون در دنيا پرهيز نمود و شريف شد مستوجب پاداش نيكوى آخرت گردد.
8- و امّا شكمت اين است
كه آن را همچون ظرفى براى حرام- اندك يا بسيار- مسازى، و حتى در حلال آن نيز ميانه
روى كنى، و آن را از حدّ تقويت به حدّ حقارت و ناجوانمردى مرسانى، و چون به گرسنگى
و تشنگى بيقرارى نمود و آشفته شد بر آن مسلّط شوى. زيرا آن سيرى كه صاحبش را مبتلا
به مرض سوء هضم سازد كاهلى آرد و سستى و واماندگى، و موجب دورى از هر احسان و
مردانگى مىشود. و بىشكّ آن سيرابشدنى كه شكم صاحبش را انباشته از آب نمايد، كم
عقلى آرد و نادانى، و مردانگى را نيز دور مىسازد.
9- و امّا حقّ دامنت،
اين است كه آن را بر آنچه كه بر تو حرام است حفظ كرده و پاك نگه دارى، و با كمك
فرو بستن چشم- كه از بهترين ياوران است- و نيز با بسيار ياد مرگ بودن، و تهديد
نمودن نفس به عذاب و ترساندنش بر آن مهمّ
اسم الکتاب : تحف العقول ت جعفری المؤلف : ابن شعبه حرّاني الجزء : 1 صفحة : 238