بشنو از نى (شرحى بر حكايتهاى مثنوى) - حق شناس، سيد حسين

اسم الکتاب : بشنو از نى (شرحى بر حكايتهاى مثنوى) المؤلف : حق شناس، سيد حسين الجزء : 1 صفحة : 512

بشنو از نى (شرحى بر حكايتهاى مثنوى)
جلد اول	6
پيشگفتار	6
حال بايد ديد گمشده انسان چيست؟	7
تذكر چند نكته	12
حكايت 1 عشق‌هايى كز پى رنگى بود # عشق نبود عاقبت ننگى بود	14
استنتاج	16
حكايت 2 از ادب پرنور گشته است اين فلك	22
استنتاج	22
حكايت 3 كار پاكان را قياس از خود مگير	25
استنتاج	25
حكايت 4 تخم‌هاى فتنه‌ها كو كشته بود # آفت سرهاى ايشان گشته بود	30
استنتاج	32
1 - تجاوز نكردن از حدود الهى	32
2 - نزديك نشدن به گناه	32
3 - فكر گناه هم ممنوع	33
4 - راضى به اشاعه گناه نشدن	33
حكايت 5 چون غرض آمد هنر پوشيده شد # صد حجاب از دل به سوى ديده شد	37
استنتاج	37
حكايت 6 هركه بيدار است او در خواب‌تر # هست بيداريش از خوابش بتر	40
استنتاج	40
حكايت 7 تير اندازد به سوى سايه او # تركشش خالى شود از جستجو	43
استنتاج	43
حكايت 8 با دو خاك و آب و آتش بنده‌اند # با من و تو مرده، با حق زنده‌اند	46
استنتاج	47
حكايت 9 چون خدا خواهد كه پرده كس درد # ميلش اندر طعنه پاكان برد	52
استنتاج	52
شرح مطلب اول	53
شرح مطلب دوم	54
حكايت 10 شير آن را دان، كه خود را بشكند	57
استنتاج	59
حال، چاره چيست؟	63
حكايت 11 از كه بگريزيم از خود اى محال # از كه برتابيم از حق اى وبال	64
استنتاج	65
1 - اعتقاد به فنا و پوچى بعد از مرگ	65
2 - وابستگى به مشتهيات دنيا	66
3 - خالى بودن ستون حسنات و پر بودن ستون سيئات نامه عمل	67
حكايت 12 دنياى محدود مگس	70
استنتاج	70
حكايت 13 چون قضا آمد شود دانش بخواب # مه سيه گردد بگيرد آفتاب	74
استنتاج	75
حكايت 14 باغبان را خار چون در پاى رفت # دزد فرصت يافت، كالا برد تفت	79
استنتاج	80
حكايت 15 اى خنك آن مرد كز خود رسته شد # در وجود زنده‌اى پيوسته شد	84
استنتاج	85
حكايت 16 هركه داد او حسن خود را در مزاد # صد قضاى بد سوى او رو نهاد	89
استنتاج	90
حكايت 17 احترام به بزرگان	93
استنتاج	93
1 - احترام به خدا و رسول خدا 6	94
2 - احترام به پدر و مادر	94
3 - احترام به استاد	94
حكايت 18 رحم كن بر عمر رفته در جفا	98
استنتاج	99
حكايت 19 غيب را ابرى و آبى ديگرست	103
استنتاج	103
حكايت 20 بشنو اى غافل، كم از چوبى مباش	107
استنتاج	107
حكايت 21 خود شكن آيينه شكستن خطاست	111
استنتاج	111
حكايت 22 عاقل اندر بيش و نقصان ننگرد # زانكه هر دو همچو سيلى بگذرد	115
استنتاج	117
حكايت 23 هركه را آيينه باشد پيش رو # زشت و خوب خويش را بيند در او	122
استنتاج	122
حكايت 24 محو مى‌بايد نه نحو اينجا بدان	127
استنتاج	127
حكايت 25 اى برادر صبر كن بر درد نيش # تا رهى از نيش نفس گبر خويش	131
استنتاج	132
1 - نزول فرشتگان الهى بر سالك صابر	133
2 - مصونيت يافتن سالك صابر از كيد شياطين و نفس اماره	133
3 - اهداى سلام فرشتگان بر سالك صابر	133
4 - و استقرار او در بهترين جايگاه‌هاى بهشت	133
حكايت 26 عاقل آن باشد كه گيرد عبرت از # مرگ ياران در بلاى محترز	137
استنتاج	138
حكايت 27 گفت اكنون چون منى، اى من، درآ	141
استنتاج	141
معناى وحدت	142
معناى وجود	142
حكايت 28 سينه صيقل‌ها زده در ذكر و فكر # تا پذيرد آينه دل، نقش بكر	147
استنتاج	147
معنى و تعريف قدرت	148
معنى و تعريف عقل	148
معنى و تعريف عاطفه	148
حكايت 29 هستى اندر نيستى بتوان نمود	151
استنتاج	151
معنى و تعريف«فنا»	152
پس نتيجه مى‌گيريم كه	154
حكايت 30 صد دريغ و درد كين عاريتى # امتان را دور كرد از امتى	156
استنتاج	157
به نكات زير توجه كنيد	157
حكايت 31 گوش حس تو به حرف ار در خورست # دان كه گوش غيب‌گير تو كر است	160
استنتاج	160
حكايت 32 اهل صيقل رسته‌اند از بو و رنگ	164
استنتاج	165
حكايت 33 آينه و ميزان كجا گويد خلاف	170
استنتاج	171
* وجدان توحيدى * وجدان عملى * وجدان اخلاقى	172
وجدان اخلاقى در قرآن	173
حكايت 34 حكمت لقمان چو تاند اين نمود # پس چه باشد حكمت رب الوجود	177
استنتاج	178
1 - تغيير چهره و حالات انسان در روز قيامت	180
2 - گواهى اعضاء و جوارح انسان در روز قيامت	180
3 - افشاى كارنامه اعمال در روز قيامت	181
4 - تجسم اعمال نيك‌وبد در روز قيامت	181
5 - شهادت شاهدان در روز قيامت	181
6 - گواهى مكان‌ها بر له يا عليه انسان در قيامت	181
حكايت 35 وهم آنگاهست كان پوشيده است # اين تحرى از پى ناديده است	183
استنتاج	184
حكايت 36 گفت آن آتش ز آيات خداست # شعله‌اى از آتش بخل شماست	187
استنتاج	187
حكايت 37 از على آموز اخلاص عمل	192
استنتاج	192
الف: نجات از آلودگى	194
ب: مصونيت در مقابل نفوذ شيطان	194
ج: پيدايش قلب سليم	194
د: جوشش چشمه حكمت	194
حكايت 38 گفت دشمن را همى بينم به چشم # روز و شب بر وى ندارم هيچ خشم	197
استنتاج	197
حكايت 39 هركه را آتش پناه و پشت شد # هم مجوسى گشت و هم زردشت شد	202
استنتاج	202
حكايت 40 راست كن اجزات را از راستان # سر مكش اى راسترو زان آستان	206
استنتاج	207
حكايت 41 بس دعاها كان زيانست و هلاك # وز كرم مى نشنود يزدان پاك	211
استنتاج	211
حكايت 42 هين سگ نفس تو را زنده مخواه # كو عدو جان تو است از ديرگاه	215
استنتاج	216
حكايت 43 آدمى‌خوارند اغلب مردمان # از سلام عليك‌شان كم جو امان	219
استنتاج	221
حكايت 44 چون كنى از خلد در دوزخ فرار # غافل از لا يستوى اصحاب نار	225
استنتاج	225
اول: استيلاى گرسنگى و ترس بر جامعه	227
دوم: نابود شدن اقوام و امت‌ها	227
حكايت 45 تا نگريد كودك حلوافروش # بحر رحمت درنمى‌آيد به جوش	230
استنتاج	231
حكايت 46 در وصال حق دو ديده چه كم است	235
استنتاج	235
حكايت 47 از من ار كوه احد واقف بدى # پاره گشتى و دلش پرخون شدى	239
استنتاج	239
1 - دانشمندان و اهل علم	241
2 - انسان‌هايى كه در مقابل خدا خاشعند	241
3 - انسان‌هاى خير و نيكوكار	241
4 - انسان‌هاى مؤمن	241
5 - انسان‌هاى ابرار(نيكان)	241
حكايت 48 مر مرا تقليدشان بر باد داد # اى دو صد لعنت براين تقليد باد	246
استنتاج	247
حكايت 49 هوش تو كو نيست اندر خانه كس؟	252
استنتاج	253
حكايت 50 از درون خويش اين آوازها # منع كن تا كشف گردد رازها	257
استنتاج	258
بخش اول: آرزوهاى مثبت بخش دوم: آرزوهاى منفى	259
حكايت 51 نفس توست آن مادر بدخاصيت # كه فساد اوست در هر ناحيت	262
استنتاج	262
حكايت 52 پس بدان كه صورت خوب و نكو # با خصال بد، نيرزد يك تسو	266
استنتاج	267
حكايت 53 آن حسودان بد درختان بوده‌اند # تلخ گوهر، شوربختان بوده‌اند	271
استنتاج	271
حكايت 54 اى خنك جغدى كه در پرواز من # فهم كرد از نيك‌بختى راز من	276
استنتاج	277
حكايت 55 سجده نتوان كرد بر آب حيات # تا نيابى زين تن خاكى نجات	280
استنتاج	281
حكايت 56 خار بن دان هر يكى خوى بدت	286
استنتاج	286
اصرار بر گناه	287
حكايت 57 دوست همچون زر بلا چون آتش است	291
استنتاج	292
حكايت 58 گر ز يك تلخى كنم فرياد و داد # خاك صد ره بر سر اجزام باد	296
استنتاج	297
حكايت 59 روز برجست و دو چشمش كور ديد # نور فايض از دو چشمش ناپديد	302
استنتاج	303
حكايت 60 ما برون را ننگريم و قال را # ما درون را بنگريم و حال را	307
استنتاج	308
حكايت 61 دشمنى عاقلان زين سان بود # زهر ايشان ابتهاج جان بود	312
استنتاج	313
حكايت 62 مهر ابله، مهر خرس آمد يقين # كين او مهر است و مهر اوست كين	317
استنتاج	318
احمق كيست؟	318
علائم حماقت	319
حكايت 63 توبه كن وز خورده استفراغ كن # ور جراحت كهنه شد رو داغ كن	323
استنتاج	323
حكايت 64 باطلان را چه خوش آيد؟ باطلى # عاطلان را چه خوش آيد؟ عاطلى	327
استنتاج	328
قدرت‌نمايى حضرت موسى در قالب معجزات	328
حكايت 65 چون دوايت مى‌فزايد درد، پس # قصه با طالب بگو، بر خوان عبس	334
استنتاج	334
حكايت 66 چون دو كس برهم زند بى‌هيچ شك # در ميانشان هست قدر مشترك	338
استنتاج	339
حكايت 67 بلبلان را جاى مى‌زيبد چمن # مرجعل را در چمين خوشتر وطن	342
استنتاج	342
حكايت 68 اين دعا گر خشم افزايد تو را # تو دعا تعليم فرما مهترا!	348
استنتاج	349
حكايت 69 هركه خواهد همنشينى با خدا # او نشيند در حضور اوليا	354
استنتاج	354
حكايت 70 گفت حق استت بزن دستت رسيد # اين سزاى آنكه از ياران بريد	359
استنتاج	361
حكايت 71 چشم نيكو باز كن در من نگر # تا ببينى نور حق اندر بشر	364
استنتاج	365
حكايت 72 روزن از بهر چه كردى اى رفيق؟	369
استنتاج	369
حكايت 73 عقل را من آزمودم هم بسى # زين سپس جويم جنون را مغرسى	372
استنتاج	372
الف - مرحله پند و اندرز	374
ب - مرحله جداسازى بستر	374
ج - تنبيه بدنى كنيد	374
حكايت 74 اوست ديوانه كه ديوانه نشد # اين عسس را ديد و در خانه نشد	376
استنتاج	377
حكايت 75 سگ چو عالم گشت شد چالاك زحف # سگ چو عارف گشت شد ز اصحاب كهف	381
استنتاج	381
حكايت 76 از برهنه كى توان بردن گرو	386
استنتاج	387
1 - مست شراب	387
2 - مست ثروت	387
3 - مست زيبايى و شهوت	387
4 - مست قدرت	387
5 - مست علم	388
6 - مست عبوديت	388
حكايت 77 من ز شيطان اين نجويم كوست غير # كه مرا بيدار گرداند به خير	390
استنتاج	391
حكايت 78 تا تو رشوت نستدى بيننده‌اى # چون طمع كردى، ضرير و بنده‌اى	395
استنتاج	395
حكايت 79«لا عمل إلا بنية»	400
استنتاج	400
حكايت 80 واصلان چون غرق ذاتند اى پسر # كى كنند اندر صفات او نظر	404
استنتاج	405
حكايت 81 بر محك زن كار خود اى مرد كار # تا نسازى مسجد اهل ضرار	410
استنتاج	411
حكايت 82 اى خنك جانى كه عيب خويش ديد	415
استنتاج	415
حكايت 83 چون همه اوصاف و اجزا شد نحيف # خويشتن دارى و صبرت شد ضعيف	419
استنتاج	420
اولين مرحله پيرى	421
دومين مرحله پيرى	422
سومين مرحله پيرى	423
حكايت 84 پس كرم‌هاى الهى بين كه ما # آمديم آخر زمان در انتها	427
استنتاج	427
حكايت 85 يوسف وقتى و خورشيد سما # زين چه و زندان برآ و رونما	430
استنتاج	431
حكايت 86 جان سپر كن تيغ بگذار اى پسر # هركه بى‌سر بود از اين شه برد سر	434
استنتاج	434
حكايت 87 حكمت دنيا فزايد ظن و شك # حكمت دينى برد فوق فلك	437
استنتاج	438
حكايت 88 اين نشان ظاهرست اين هيچ نيست # تا به باطن در روى بينى تو بيست	443
استنتاج	444
حكايت 89 اين‌چنين بهتان منه بر اهل حق # اين خيال تو است بر گردان ورق	448
استنتاج	448
حكايت 90 ذوق بايد تا دهد طاعات پر # مغز بايد تا دهد دانه شجر	453
استنتاج	454
تشبيه گناه به زنگار چرا؟	455
مهر براى چه؟	455
حكايت 91 چون پيمبر نيستى پس رو به راه # تا رسى از چاه روزى تو به جاه	458
استنتاج	459
حكايت 92 آن فقيران لطيف خوش نفس # كز پى تعظيمشان آمد عبس	463
استنتاج	464
حكايت 93 در خبر خير الأمور اوساطها # نافع آمد ز اعتدال اخلاطها	467
استنتاج	467
حكايت 94 اين بداند، كانكه اهل خاطر است # غايب آفاق، او را حاضر است	470
استنتاج	470
حكايت 95 تو به صورت رفته‌اى گم گشته‌اى # زان نمى‌يابى كه معنى هشته‌اى	474
استنتاج	475
حكايت 96 گفت هر يكتان دهد جنگ و فراق # گفت من آرد شما را اتفاق	479
استنتاج	480
حكايت 97 آفرين بر عشق كل اوستاد # صد هزاران ذره را داد اتحاد	484
استنتاج	485
حكايت 98 مشكل ما حل كن اى سلطان دين # تا ببخشد حال تو ما را يقين	488
استنتاج	489
فهرست منابع و مآخذ	493
فهرست حكايات	495

اسم الکتاب : بشنو از نى (شرحى بر حكايتهاى مثنوى) المؤلف : حق شناس، سيد حسين الجزء : 1 صفحة : 512

صيغة PDF

شهادة

الفهرست