responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : قصص الأنبياء (ترجمه النور المبين فى قصص الأنبياء و المرسلين سيد نعمت الله جزايري المؤلف : مشايخ، فاطمه    الجزء : 1  صفحة : 334

فصل دوّم در احوال موسى 7 از زمان تولّد تا هنگام پيامبرى‌

تفسير (على بن ابراهيم) از امام باقر 7 نقل مى‌كند كه فرمود: وقتى مادر موسى به وجود او بار دار شد، حمل او تا زمان وضع حمل آشكار نشد، چون فرعون در آن زمان زنان قابله قبطى را موكّل بر زنان بنى اسرائيل نموده بود تا از بار دار شدن آنها با خبر شوند، چون فرعون شنيده بود كه از ميان بنى اسرائيل مردى به نام موسى متولّد مى‌شود كه هلاكت فرعون و ياران او بدست او صورت مى‌گيرد و فرعون به همين دليل فرزندان ذكور آنها را به قتل مى‌رساند و ميان مردان و زنان آنها جدائى مى‌انداخت و مردان را زندانى مى‌كرد تا آن فرد متولّد نشود، وقتى كه مادر موسى او را به دنيا آورد به كودك خود نگريست و با اندوه گفت: افسوس همين حالا تو را به قتل مى‌رسانند، خداوند بر قلب قابله موكّل بر او رحمت و عطوفت انداخت و او به مادر موسى گفت: چرا رنگت زرد شده است، او گفت: مى‌ترسم پسرم را بكشند، آن زن گفت: نترس من تولّد او را گزارش نمى‌دهم و موسى هنگام نوزادى بقدرى زيبا بود كه هيچ كس به او نگاه نمى‌كرد، جز اينكه محبّت او در قلبش قرار مى‌گرفت، همچنان كه خداوند تعالى فرمود: وَ أَلْقَيْتُ عَلَيْكَ مَحَبَّةً مِنِّي‌ [1] پس آن قابله نيز به موسى علاقه‌مند شد، پس از آن خداوند به مادر موسى وحى نمود: (او را در صندوقى بگذار و در دريا بيفكن و نترس و اندوهگين نباش، ما او را به تو باز مى‌گردانيم و او را از جمله پيامبران قرار مى‌دهيم [2]).

پس مادرش او را در صندوقى نهاد و روى او را پوشانيد و او را در رود نيل انداخت و قصر فرعون در كناره رود نيل بود و سعى مى‌كرد همواره رود پاكيزه و نظيف باشد، به همراه همسرش آسيه از بالاى قصر نظر كرد و يك سياهى در روى آب ديد كه امواج رود آن را به بالا و پايين مى‌بردند و باد آن را به اين سو و آن سو مى‌برد تا اينكه به نزديك قصر رسيد، فرعون فرمان داد كه آن را از آب برگيرند، آن را گرفتند و به نزد او آوردند، وقتى صندوق را گشود در آن كودكى يافت، گفت: اين كودك حتما از بنى اسرائيل است، امّا او فرزندى نداشت و خداوند محبّت او را به‌

[1] سوره طه، آيه 39.

[2] سوره قصص، آيات 7- 6.

اسم الکتاب : قصص الأنبياء (ترجمه النور المبين فى قصص الأنبياء و المرسلين سيد نعمت الله جزايري المؤلف : مشايخ، فاطمه    الجزء : 1  صفحة : 334
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست